وب سایت رسمی دهیاری روستای شهاب الدین => 
      Home       Gallery        Search         Contact Us امروز شنبه 15/ارديبهشت/1403

 
 
 

 

  ولادت حضرت زینب ...
  دومین دیدار تیم ...
  برگزاري شب وفات ...
  چین: شبکه های ...
  سومین شناور دریای ...
  ارائه دستگاه هوشمند ...
  گناه کساني که ...
  اوباما با خودکار ...
  فرماندار نكا درهمايش ...
  درباره روستای شهاب ...

 

 
فاضل صدقی

 

  درباره روستای شهاب ...

اوباما با خودکار ...

فرماندار نكا درهمايش ...

ارائه دستگاه هوشمند ...

سومین شناور دریای ...

چین: شبکه های ...

گناه کساني که ...


 

  هیج مطلبی ثبت نشد
 

 

RSS 2.0

 


:نوع مرورگر
Mozilla

: زبان سیستم عامل
English

آی پی :
3.129.22.135

 



به وب سایت رسمی دهیاری روستای شهاب الدین خوش آمدید

  به اطلاع شما دوستان ، همشهريان و بازديدكنندگان محترم مي رسانيم كه در جهت بهبود و هرچه نزديكتر شدن همكاري  بين دهياري و اهالي محترم روستاي شهاب الدین،‌ وب سايت دهياري اين روستا راه اندازی شد . به ياري خداوند متعال دهياري در نظر دارد گزارش عملكرد هاي خود را از طريق اين سايت به استحضار مردم محترم روستا رسانده ، و از همين طريق هم منتظر هرگونه انتقاد يا پيشنهاد سازنده شما جهت بهبود كارايي دهياري هستيم ...

برای دیدن بهتر این سایت پیشنهاد می کنیم آخرین نسخه مرورگر موزیلا فایرفاکس را دانلود کنید

با آرزوي توفيق روزافزون براي همه هموطنان عزيز


 عیادت    جستجوی شما در مجموع 5 نتیجه داشت که در 1 صفحه قابل رویت است

جستجو این کلمه در گوگل


وضعیت رو به بهبود کربلایی غلامرضا سالخورده

.... خوب است  ایشان مدتی براثر مشکلات مجاری ادراری تحت عمل جراحی قرار گرفت و دوران نقاهت را سپری می‌کند  در عیادت از ایشان با حضور امام جماعت مسجد حال ایشان خوب است  آقای سالخورده عضو شورای اسلامی شهاب‌الدین هستند  برای ایشان وهمه بیماران آرزوی سلامتی را از خداوند م...


عیادت از حجت‌الاسلام صفری

عیادت ...


مختصري درباره حضرت زهرا سلام الله

....لاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.   بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او  سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمی‌خاست و کارهای خانه را انجام می‌داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر می‌گشت و غم و اندوه خود را بازگو می‌نمود. در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عده‌ای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود. در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی‌داد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."   وصیت  در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.   شهادت  سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود. فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابی‌بکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.   تغسیل و تدفین  مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمی‌کرده‌اند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت: "سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیبایی‌ام از فراق حبیبه‌ات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز می‌گردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..." امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.   سخنان فاطمه  از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پاره‌ای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی می‌توان گوشه‌ای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پاره‌ای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) می‌باشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره می‌نماییم: 1-      قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): "من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته" فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او می‌فرستد." 2-   قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: "فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء." فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه می‌فرمایند: "پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزه‌ای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس "از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه که شما را بدان امر می‌کند و آنچه که نهی می‌کند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند برگرفته از سايت رشد."  ...


مختصري درباره بعثت پيامبر اكرم (ص)

....ت. پس اگر غایب و در سفر بود، برایش دعا می کرد. اگر شاهد و در شهر حاضر بود، به دیدارش می شتافت، و اگر بیمار بود، به عیادتش می رفت. این رفتار، نشان دهنده ی رابطه ای صمیمی تر از برخورد سیاسی یک مسؤول با زیردستان یا رهبر با ملت خویش است. البته «اخوت دینی» نیز همین یک دلی و صفا و محبت را ایجاب می کند. مردمی زیستن آن چه رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به مردم نزدیک می ساخت و سبب می شد که با او احساس «خودی» کنند، رفتار مردمی و اخلاق فروتنانه و بی تکلف او بود. هرچند آن فرزانه از نظر اندیشه، دانش، عصمت، پاکی و فضایل روحی و معنوی، در سطحی بسیار بالاتر از مردم بود و افراد عادی با افق معنویت و کمال وجودی او بسیار فاصله داشتند، اما معاشرت و برخورد رسول خدا صلی الله علیه و آله به گونه ای بود که هنگام سخن گفتن درسطح مردم سخن می گفت و در معاشرت با توده ی مردم خود را هم افق می ساخت. در روایت آمده است که: با تهی دستان، هم نشین و با بی نوایان، هم غذا می شد. زیدبن ثابت نقل می کند: رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان بودکه هرگاه در خدمت او می نشستیم، اگر به سخن گفتن در یاد آخرت می پرداختیم، در همان موضوع، با ما هم صحبت می شد، و اگر به دنیا می پرداختیم، او هم با ما از دنیا، سخن می گفت. اگر از خوردنی و نوشیدنی سخن می گفتیم، آن حضرت نیز درباره ی همان با ما به سخن می پرداخت. این نهایت مردمی زیستن آن بزرگوار بود و خود را تافته ای جدابافته از مردم نمی دانست. پرهیز از تشریفات رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در مجلس ها، جای خاصی برای خویش تعیین نمی کرد و در قید و بند صدرنشینی در مجلس نبود. هرجا که بود، می نشست و یاران خود را نیز به همین مسأله، فرمان می داد. روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد. به همه یکسان نگاه می نگریست تا کسی در نگاه و توجه به مخاطب، احساس تبعیض نکند. ابوذر غفاری نقل می کند: رسول خدا میان اصحاب می نشست و گاهی که فردی غریب و ناشناس می آمد و آن حضرت را نمی شناخت، از جمع می پرسید که پیامبر، کدام یک از شماست؟ به همین دلیل، از رسول خدا درخواست کردیم اجازه دهد که جایگاهی برایش بسازیم تا آن جا بنشیند و افراد غریب، او را بشناسند. با موافقت پیامبر، سکو مانندی از گل برایش بنا کردیم که آن حضرت روی آن می نشست و ما هم در دو طرف پیامبر می نشستیم. تکلّف گر نباشد، خوش توان زیست تعلق گر نباشد، خوش توان مرد بیزاری از بت و بت پرستی همه به سوی بتکده می رفتند، ولی محمد صلی الله علیه و آله با این که از کسی، درسی فرا نگرفته بود، راه کوه حرا را در پیش می گرفت. و آن جا در مقابل قدرت و عظمت آفریدگار جهان، خاکسار می شد و او را می پرستید. محمد صلی الله علیه و آله در پرتو عنایت های خداوند از همان ابتدا، راه خود را تشخیص داد و بی هیچ اضطراب و تردیدی، روش های نادرست قوم خود را نکوهش کرد و بر خلاف آن سنت های غلط، گام برداشت. او نه تنها لحظه ای از عمر شریفش را به بت پرستی نگذراند، بلکه از شنیدن نام آن ها نیز بیزار بود. بدین ترتیب، محمد صلی الله علیه و آله شیفته ی سنن و عادت های قومی نمی شد و با نظارت عامل غیبی به تکامل خود ادامه می داد. به همین دلیل، مردم به او، احترام می گذاشتند و در حل مشکلات به رأی و نظر او، اهمیت زیادی می دادند و از وی، پیروی می کردند. رسالت جهانی اسلام از روز نخست، چون چشمه ای صاف و زلال ظاهر شد. آن گاه رفته رفته بر پهنا و ژرفای آن افزوده گشت. سرانجام به دریایی پهناور بدل گشت که همه ی سرزمین ها را آبیاری کرد و انسان ها را سیراب ساخت. آری، آن گاه که شعار توحید، در فضای تاریک مکه، طنین انداخت، نظر پرچم دار این نهضت، تنها اصلاح منطقه ای حجاز و گروه عرب نبود، بلکه رسول اسلام مأمور بود رسالت جهانی خود را از محیط عربستان آغاز کند. شاهد آن نیز جمله ای است که آن حضرت در آغاز دعوت عمومی خویش به نزدیکانش فرمود: «همانا من فرستاده ی خدایم به سوی خصوص شما و به سوی عمومی مردم». هم چنین، آیاتی از قرآن این حقیقت را تأیید می کند. برای نمونه، از سوره ی اعراف، انبیا و انعام به دست می آید که دعوت آن حضرت از روز نخست، برای عموم مردم در همه ی زمان ها و مکان ها آغاز گردیده و طرح ریزی شده است. تشریع نماز نخستین چیزی که پس از توحید و یکتاپرستی بر پیامبر اسلام و پیروان او واجب شد، نماز بود. از همین جا، عظمت نماز که اساس ارتباط انسان با خدا و نشانه ی قدردانی از نعمت های بی پایان اوست، آشکار می شود. به همین دلیل، پیشوایان اسلام به ویژه پیامبر گرامی، درباره ی نماز، سفارش های بسیار می کردند و می گفتند: نماز ستون دین است. اگر کسی نماز را سبک بشمارد، در آخرت و سرای جاویدان به دستگیری و شفاعت ما نمی رسد. به هر صورت، خداوند به وسیله ی جبرییل، کیفیت نماز و شرایط آن را اعلام کرد. پس محمد صلی الله علیه و آله آن را به خدیجه و علی علیه السلام یاد داد و نماز دسته جمعی را که نماز جماعت نامیده می شود، برپا کرد. اخلاق عالی آموزه های اخلاقی و رفتار پیامبران، بهترین وسیله ای است که بشر را به زندگی ایده آل می رساند. اخلاق برای زندگی فردی و اجتماعی همه ی افراد بشر لازم است، اما برای کسانی که بار مسؤولیت رهبری و هدایت جامعه را به عهده دارند، ضروری تر به نظر می رسد. اخلاق عالی پیامبر اسلام، امواج انقلاب مقدس اسلام را نخست در جامعه ی عرب و سپس در جهان پدید آورد. در سایه ی این رستاخیز عظیم معنوی، پراکندگی به یگانگی، بی پروایی به عفت و پاک دامنی، بی کاری به کار و کوشش، خودخواهی به نوع دوستی و تکبر عرب به تواضع و مهربانی تبدیل گردید و انسان هایی تربیت شدند که تا همیشه، نمونه های اخلاقی به شمار می آیند. اخلاق رسول اکرم صلی الله علیه و آله آن قدر عالی و پرارزش است که خدا، از آن به «خلق عظیم» یاد کرده است. ابلاغ رسالت اسلام پیشرفت پرشتاب اسلام، بیش از هر چیز مدیون فعالیت های پی گیر و شبانه روزی پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و یاران وفادارش است. رسول خدا صلی الله علیه و آله برای تبلیغ اسلام از دو نیروی مجهز بهره برد. نخست، گویندگان زبردستی که حقیقت اسلام را دریافته بودند و به آن حضرت، عشق و ایمان داشتند. و دیگر، نامه هایی که آینه ی تمام نمای آموزه های حیات بخش اسلام بود. پیامبراسلام صلی الله علیه و آله ، با وجود نداشتن وسایل لازم، پیک های خود را به گوشه و کنار جهان فرستاد. اکنون روح پیامبر ما، نگران جامعه ی مسلمانان است که چگونه برای تحقق رسالت اسلام خواهند کوشید و آیا برای عمومی کردن آموزه های اسلام، از وسایل جدید و طرح های نو بهره خواهند گرفت؟ ما برای ابلاغ رسالت جهانی اسلام، باید همه ی نیروهای خود را متمرکز کنیم و از فداکاری های لازم در راه گسترش اسلام، دریغ نورزیم. شکوفه ی نبوت مبعث، فصلی بهاری در پهنه ی قرن است که محمّد صلی الله علیه و آله را هم چون گلی زیبا، بر دامن رسالت نهاد وسرزمین بطحا، با فروغ چهره ی این خورشید، تابان شد. تجلّی خدا در زمین، به گونه های مختلف است. 27 رجب، یکی از این جلوه های بی پایان است که شعاعش تا کرانه های ناپیدای زمان، گسترش یافته است. در این روز، شکوفه ی نبوّت گشوده شد، باغ رسالت به بار نشست و دل نورانی «محمّد»، تجلّی گاه نام و کلام خدای سبحان و آیین اسلام گشت. گل نور از غنچه ی امّ القرای، عطر معنویت افشاند و پس از خشک سالی دیرپای مزرعه ی حیات، باران رحمت درکویر اندیشه ها و دل های تشنه، باریدن گرفت. «محمّد آمد. آمد تا کودک بشریت را در آغوش مهر و عطوفت دین قرار دهد. آمد تا زندگی های مسخ شده ی مردم را با فطرت آشتی دهد. آمد تا پیام آسمان را بر زمینیان باز خواند. آمد و با آمدنش، تعصب ها و تفرقه ها رفت. زاده شد تا جهل و جور بمیرد. مبعوث شد تا شرک و بت پرستی رخت بربندد، تا جاهلیت از صحنه ی زندگی ها بگریزد، تا چشم جهان به روی فروغ وحی گشوده شود». سرچشمه ی نور بعثت تو، روز سرور است و کلامت، سرچشمه ی نور. جانِ پاکت، به خدا نزدیک است و پلیدی و زشتی از تو، دور. ای آموزگار خوبی ها و نیکی ها ! حیاتت، فروغ زندگی ابدی است و اخلاقت، چراغ حیات. رفتارت، الگوی زیستن است و آن چنان عالی و پسندیده که خدای سبحان، بر آن نشان «خُلقٍ عظیم» کرامت فرمود. آری، در این روز شریف مبعث، حُسن خلقِ تو را یاد می کنیم و از اخلاق تو، که اسوه است، سرمشق می گیریم و درس می آموزیم، تا بدین گونه، این روز شریف و جشن شادی آفرین را بر خویش مبارک سازیم؛ زیرا برکت در نام و یاد توست و زندگی با عشق و محبت به تو مبارک می گردد. عشق به نماز بنده ی مخلص خدا بود و نور چشمانش در نماز. آن گاه که به نماز می ایستاد، از خوف خدا، رنگ بر چهره نداشت. در سینه، ناله های سوزناک و آوای حزینی داشت. گاه نماز که می رسید، دیگر کسی را نمی شناخت و به هیچ چیز توجه نداشت، جز به نماز و نیایش با معشوق! آن گرامی به نماز عشق می ورزید و فرا رسیدن وقت نماز را بی صبرانه انتظار می کشید. هنگام نماز که می شد، می گفت: «ای بلال! مرا خوشحال کن». آری، آن رسول، هیچ چیز را بر نماز ترجیح نمی داد و به ابوذر می فرمود: «خداوند، فروغ دیدگانم را در نماز قرار داده است. آن گونه که گرسنه، غذا را دوست می دارد و تشنه آب را، من هم شیفته ی نمازم. با این تفاوت که گرسنه و تشنه، سیر وسیراب می شود، اما من از نماز، سیر نمی شوم». جلوه ی خدا قرآن کریم در معرفی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، آن حضرت را با عنوان «مظهر خدا» معرفی کرده است. بدین معنی که سرتاپای آن حضرت در اثر کمال قرب به حق و فنای در ذات اقدس او، نمایان گر نور ربوبی گشته و از خودی و نفسانیت خویش، ذره ای نیز باقی نگذارده است. پس نگاه به او، نگاه به نور خداست. محبت او، محبت خدا، پیروی او، پیروی خدا، بیعت با او، بیعت با خدا و هرگونه رابطه با او، رابطه با خدا خواهد بود. این مقام در حد اعلا تنها در وجود مقدس آن حضرت و خاندان مطهرش، تحقق یافته است و قرآن در این زمینه، چنین می فرماید: «همانا آنان که با تو بیعت کنند، با خدا بیعت می کنند». و نیز «هر کس از پیامبر پیروی کند، از خدا پیروی کرده است». درس آموز رحمت و مهر در روز بیست و هفتم ماه مبارک رجب، استاد بزرگ بشریت و اشرف کاینات و برترین انسان کامل، به پیامبری برانگیخته شد. آن هم در چنان محیط خشن و سراسر وحشی گری که سنگدلان جاهلیت، با پنجه های درشت شان، پاره های تن خویش را زنده به گور می کردند و از منش انسانی، هیچ بهره ای نبرده بودند. در چنان روزگاران سیاهی که اندیشه های مردم نادان در حضیض ذلت قرار داشت، باغبانی دانا به عالم وجود، پا نهاد. وی خس و خاشاک را به گل های لطیف و میوه های شیرین، بدل کرد. خارهای دست و پاگیر را با سلاح ایمان و توکل از میان برداشت و به جای آن، درختانی سرسبز کاشت که اینک، در اعماق زمین، ریشه دوانیده و شاخه هایش سر به فلک کشیده است. رسول خدا از بیابان گردانی سنگدل و نادان که به جای پرستش خالق یکتا، با دست خود از خاک و شن و خرما، بت های بی جان و خرد می ساختند و در برابر آن تعظیم می کردند، انسان هایی پدید آورد که تا همیشه ی تاریخ، سرمشق خوبان جهان و مهرجویان زمین خواهند بود. بعثت از دیدگاه امام علی علیه السلام از بعثت پیامبر، این راز آفرینش و واسطه ی وجوب و امکان و انسان کامل چه بگوییم که هر چه تلاش کنیم، نمی توانیم واژه ای بیابیم که آن را بشناساند و یا به زبان آشنا ترجمه کند؛ جز از زبان کسی که در دامان محمد صلی الله علیه و آله تربیت یافته و در آغوش او درس جاوادنه بودن را آموخته است. به گفته ی خود رسول اللّه ، جز او و خدایش، کسی او را نشناخته است. آری، علی علیه السلام باید بعثت پیامبر را بیان کند. هم او که کعبه ی آمال عارفان و قبله پارسایان است. علی باید بعثت رسول اللّه صلی الله علیه و آله را توضیح دهد؛ زیرا او آینه ی تمام نمای محمد است و همه ی اشعه ی تابناک علم و عمل و اخلاق و منش پیامبر در وجودش بازتاب یافته است. اینک فراز سخن را به نخستین استاد فصاحت و بلاغت می سپاریم. آن عزیز در این باره می فرماید: «خدا، محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت، در حالی که کسی از عرب، کتابی نخوانده و کسی، ادعای پیامبری نکرده بود. محمد صلی الله علیه و آله مردم را به راه راست فرا خواند و آنان را به آن سوی کشاند و به رستگاری رساند، تا آن که کارشان، استوار و جمعیت شان برقرار گردید». آن حضرت در جای دیگر چنین می فرمایند: «مردم در آن زمان از گروه های مختلف و نژادهای گوناگون تشکیل یافته بودند. گروهی خدا را به آفریده هایش تشبیه می کردند. گروهی دیگر در نام خدا تصرف کردند و نام بت ها را به نام خدایان می ب...


عيادت از پيشكسوت فوتبال در شهاب الدين

....90 در بيمارستان تامين اجتماعي نكا انجام شد.براي اين پيشكسوت ورزش آرزوي سلامتي و شفا از خداي بزرگ را مسئلت داريم....


 

 

 

 





نمایش بر اساس آرشیو ماهانه