گفتگو جستجوی شما در مجموع 8 نتیجه داشت که در 1 صفحه قابل رویت است
مختصري درباره امام صادق عليه السلام ....يقها و ماديها با نيروى منطق و قدرت استدلال مقاومت كند و آراى سست آنها را محكوم سازد . گفتگوهاى علمى و مناظرات آن حضرت با افراد دهرى و مادى مانند "ابن ابى العوجاء" و "ابو شاكر ديصانى" و حتى "ابن مقفع" معروف است . به وجود آمدن چنين نهضت علمى در محيط آشفته و تاريك آن عصر ، كار هر كسى نبود ، فقط كسى شايسته اين مقام بزرگ بود كه مأموريت الهى داشته باشد و از جانب خداوند پشتيبانى شود ، تا بتواند به نيروى الهام و پاكى نفس و تقوا وجود خود را به مبدأ غيب ارتباط دهد ، حقايق علمى را از درياى بيكران علم الهى به دست آورد ، و در دسترس استفاده گوهرشناسان حقيقت قرار دهد . تنها وجود گرامى حضرت صادق ( ع ) مىتوانست چنين مقامى داشته باشد ، تنها امام صادق ( ع ) بود كه با كنارهگيرى از سياست و جنجالهاى سياسى از آغاز امامت در نشر معارف اسلام و گسترش قوانين و احاديث راستين دين مبين و تبليغ احكام و تعليم و تربيت مسلمانان كمر همت بر ميان بست . زمان امام صادق ( ع ) در حقيقت عصر طلايى دانش و ترويج احكام و تربيت شاگردانى بود كه هر يك مشعل نورانى علم را به گوشه و كنار بردند و در "خودشناسى" و "خداشناسى" مانند استاد بزرگ و امام بزرگوار خود در هدايت مردم كوشيدند . در همين دوران درخشان - در برابر فلسفه يونان - كلام و حكمت اسلامى رشد كرد و فلاسفه و حكماى بزرگى در اسلام پرورش يافتند . همزمان با نهضت علمى و پيشرفت دانش بوسيله حضرت صادق ( ع ) در مدينه ، منصور خليفه عباسى كه از راه كينه و حسد ، به فكر ايجاد مكتب ديگرى افتاد كه هم بتواند در برابر مكتب جعفرى استقلال علمى داشته باشد و هم مردم را سرگرم نمايد و از خوشهچينى از محضر امام ( ع ) بازدارد . بدين جهت منصور مدرسهاى در محله "كرخ" بغداد تأسيس نمود . منصور در اين مدرسه از وجود ابو حنيفه در مسائل فقهى استفاده نمود و كتب علمى و فلسفى را هم دستور داد از هند و يونان آوردند و ترجمه نمودند ، و نيز مالك را - كه رئيس فرقه مالكى است - بر مسند فقه نشاند ، ولى اين مكتبها نتوانستند وظيفه ارشاد خود را چنانكه بايد انجام دهند . امام صادق ( ع ) مسائل فقهى و علمى و كلامى را كه پراكنده بود ، به صورت منظم درآورد ، و در هر رشته از علوم و فنون شاگردان زيادى تربيت فرمود كه باعث گسترش معارف اسلامى در جهان گرديد . دانشگسترى امام ( ع ) در رشتههاى مختلف فقه ، فلسفه و كلام ، علوم طبيعى و ... آغاز شد . فقه جعفرى همان فقه محمدى يا دستورهاى دينى است كه از سوى خدا به پيغمبر بزرگوارش از طريق قرآن و وحى رسيده است . بر خلاف ساير فرقهها كه بر مبناى عقيده و رأى و نظر خود مطالبى را كم يا زياد مىكردند ، فقه جعفرى توضيح و بيان همان اصول و فروعى بود كه در مكتب اسلام از آغاز مطرح بوده است . ابو حنيفه رئيس فرقه حنفى درباره امام صادق ( ع ) گفت : من فقيهتر از جعفرالصادق كسى را نديدهام و نمىشناسم . فتواى بزرگترين فقيه جهان تسنن شيخ محمد شلتوت رئيس دانشگاه الازهر مصر كه با كمال صراحت عمل به فقه جعفرى را مانند مذاهب ديگر اهل سنت جايز دانست - در روزگار ما - خود اعترافى است بر استوارى فقه جعفرى و حتى برترى آن بر مذاهب ديگر . و اينها نتيجه كار و عمل آن روز امام صادق ( ع ) است . در رشته فلسفه و حكمت حضرت صادق ( ع ) هميشه با اصحاب و حتى كسانى كه از دين و اعتقاد به خدا دور بودند مناظراتى داشته است . نمونهاى از بيانات امام ( ع ) كه در اثبات وجود خداوند حكيم است ، به يكى از شاگردان واصحاب خود به نام "مفضل بن عمر" فرمود كه در كتابى به نام "توحيد مفضل" هم اكنون در دست است . مناظرات امام صادق ( ع ) با طبيب هندى كه موضوع كتاب "اهليلجه" است نيز نكات حكمتآموز بسيارى دارد كه گوشهاى از درياى بيكران علم امام صادق ( ع ) است . براى شناسايى استاد معمولا دو راه داريم ، يكى شناختن آثار و كلمات او ، دوم شناختن شاگردان و تربيتشدگان مكتبش . كلمات و آثار و احاديث زيادى از حضرت صادق ( ع ) نقل شده است كه ما حتى قطرهاى از دريا را نمىتوانيم به دست دهيم مگر "نمى از يمى" . اما شاگردان آن حضرت هم بيش از چهار هزار بودهاند ، يكى از آنها "جابر بن حيان" است . جابر از مردم خراسان بود . پدرش در طوس به داروفروشى مشغول بود كه به وسيله طرفداران بنى اميه به قتل رسيد . جابر بن حيان پس از قتل پدرش به مدينه آمد . ابتدا در نزد امام محمد باقر ( ع ) و سپس در نزد امام صادق ( ع ) شاگردى كرد . جابر يكى از افراد عجيب روزگار و از نوابغ بزرگ جهان اسلام است . در تمام علوم و فنون مخصوصا در علم شيمى تأليفات زيادى دارد ، و در رسالههاى خود همه جا نقل مىكند كه ( جعفر بن محمد ) به من چنين گفت يا تعليم داد يا حديث كرد . از اكتشافات او اسيد ازتيك ( تيزآب ) و تيزاب سلطانى و الكل است . وى چند فلز و شبه فلز را در زمان خود كشف كرد . در دوران "رنسانس اروپا" در حدود 30. رساله از جابر به زبان آلمانى چاپ و ترجمه شده كه در كتابخانههاى برلين و پاريس ضبط است . حضرت صادق ( ع ) بر اثر توطئههاى منصور عباسى در سال 148 هجرى مسموم و در قبرستان بقيع در مدينه مدفون شد . عمر شريفش در اين هنگام 65 سال بود . از جهت اينكه عمر بيشترى نصيب ايشان شده است به "شيخ الائمه" موسوم است . حضرت امام صادق ( ع ) هفت پسر و سه دختر داشت . پس از حضرت صادق ( ع ) مقام امامت بنا به امر خدا به امام موسى كاظم ( ع ) منتقل گرديد . ديگر از فرزندان آن حضرت اسمعيل است كه بزرگترين فرزند امام بوده و پيش از وفات حضرت صادق ( ع ) از دنيا رفته است . طايفه اسماعيليه به امامت وى قائلند . 4. خلق و خوى حضرت صادق ( ع ) حضرت صادق ( ع ) مانند پدران بزرگوار خود در كليه صفات نيكو و سجاياى اخلاقى سرآمد روزگار بود . حضرت صادق ( ع ) داراى قلبى روشن به نور الهى و در احسان و انفاق به نيازمندان مانند اجداد خود بود . داراى حكمت و علم وسيع و نفوذ كلام و قدرت بيان بود . با كمال تواضع و در عين حال با نهايت مناعت طبع كارهاى خود را شخصا انجام مىداد ، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بيل به دست گرفته ، در مزرعه خود كشاورزى مىكرد و مىفرمود : اگر در اين حال پروردگار خود را ملاقات كنم خوشوقت خواهم بود ، زيرا به كد يمين و عرق جبين آذوقه و معيشت خود و خانوادهام را تأمين مىنمايم . ابن خلكان مىنويسد : امام صادق ( ع ) يكى از ائمه دوازدهگانه مذهب اماميه و از سادات اهل بيت رسالت است . از اين جهت به وى صادق مىگفتند كه هر چه مىگفت راست و درست بود و فضيلت او مشهورتر از آن است كه گفته شود . مالك مىگويد : با حضرت صادق ( ع ) سفرى به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسيد ، امام صادق ( ع ) حالش تغيير كرد ، نزديك بود از مركب بيفتد و هر چه مىخواست لبيك بگويد ، صدا در گلويش گير مىكرد . به او گفتم : اى پسر پيغمبر ، ناچار بايد بگويى لبيك ، در جوابم فرمود : چگونه جسارت كنم و بگويم لبيك ، مىترسم خداوند در جوابم بگويد : لا لبيك ولا سعديك . برگرفته از سايت شهيد آويني... |
....ازه فرماندهي عالي عراق قابل تصور است. در همين راستا، خبرگزاري رويتر به نقل از ديپلمات ها اعلام كرد، با توجه به گفتگوهاي صلح كه در مقر سازمان ملل در نيويورك ادامه دارد، ديپلمات ها گمان مي كنند كه بغداد از ارتش آزاديبخش ملي براي حفظ فشار نظامي بر تهران استفاده مي كند. در اين حال، تاثير و پيامدهاي استقرار منافقين در داخل عراق و همكاري آنها با ارتش عراق براي حمله به خاك ايران، مورد توجه تحليل گران قرار گرفت. راديو لندن در تحليلي گفت: حمله مجاهدين به هر منظوري كه انجام گرفته باشد، در ظاهر، تاثير مطلوبي در داخل ايران نداشته است. در اين تفسير همچنين تاكيد شده است: درباره مقاصد عراق براي حمايت از مجاهدين و حملات آنها به داخل ايران، نظريه هاي مختلفي وجود دارد كه قدرت نمايي در مقابل مجاهدان عراقي طرفدار ايران و نيز ايجاد پايگاهي براي نيروهاي مسعود رجوي در داخل ايران، از آن جمله است. به عقيده ناظران، اگر رسيدن به اهداف بالا در نظر بوده، توفيقي حاصل نشده است؛ زيرا شمار زيادي از مجاهدين در اين نبرد كشته شده اند. مفسر نشريه گاردين لندن نيز نوشت: طرفداران رجوي قادر نيستند احساس واقعي مردم ايران را درك كنند و نمي دانند كه ايرانيان با هرگونه افراطي گري از جمله از نوع منافقين، بيزارند. بزرگترين اشتباه رجوي، اين بوده است كه تشكيلاتش را كاملاً به دامان صدام انداخته و اكثر منتقدان رجوي مي گويند اين كار خودكشي سياسي است. ديويد هرست در پايان مقاله خود آورده است: با اين اقدام، روحيه ايران دوباره زنده شد و به جاي اين كه باعث از هم پاشيدگي دروني ايران شود، به تحكيم آن كمك كرد. تاميز مالي نيز نوشت: مجاهدين در داخل ايران، از حمايت گسترده اي برخوردار نيستند. برتري ايران در صحنه نظامي كه موجب عقيم ماندن طرح مشترك عراق و منافقين شده بود، موضع سياسي اين كشور را كه در حال مذاكره با دبيركل سازمان ملل بود، تقويت كرد. بر پايه همين ملاحظه كلي، فرمانده عالي جنگ (آقاي هاشمي رفسنجاني) در خطبه هاي نماز جمعه تهران گفت: اگر عراق به تجاوزات خود ادامه دهد، شاهد پاسخ ما در ميدان جنگ خواهد بود. آمريكايي ها كه از تحركات عراق و منافقين عليه ايران ناخشنود بودند، همراه با اعضاي داخلي ديگر شوراي امنيت و عربستان سعودي، عراق را تحت فشار قرار داده و از كشورهاي عربي نيز خواستند به عراق در خصوص پيشروي غيرقابل اداره منافقين هشدار دهند. در اين حال، چارلز ردمن ، سخنگوي وزارت خارجه آمريكا در موضع گيري آشكاري گفت: ارتش آزاديبخش ملي ايران مستقر در عراق، با پشتيباني عراق عمل مي كند و در پي سرنگون ساختن از طريق زور است. وي تاكيد كرد: آمريكا از گروه هايي كه در پي سرنگون ساختن دولت ايران از طريق زور هستند، حمايت نمي كند. بعدها، استالين در نامه اي به پيشه وري در توجيه علت عقب نشيني نيروهاي شوروي از آذربايجان ايران، از آن به عنوان تاكتيك هاي لنين ياد كرد. استالين در اين نامه آورده است: ايران درگير جنگ با يك دشمن خارجي نيست كه يك ناكامي نظامي بتواند محافل انقلابي ايران را تضعيف كند. نتيجه آنكه در ايران وضعيتي وجود ندارد كه بتواند با تاكتيك هاي لنين در 1905 و 1917 ميلادي تطابق داشته باشد. تلاش نيروهاي عراقي در آستانه اشغال مجدد خرمشهر، پيام امام به سپاه و واكنش مردم نسبت به اين رخدادها كه حضور در صحنه هاي جنگ را در پي داشت، وضعيتي همانند روزهاي آغاز جنگ به وجود آورد؛ چنان كه آقاي هاشمي در ترسيم وضعيت داخلي كشور و روحيه نيروهاي داوطلب گفت: بوي نشاط و جهاد در همه جا به مشام مي رسد. فرمانده عالي جنگ نيز در اين زمينه گفت: تا به حال مظلومانه دفاع مي كرديم؛ اما متهم بوديم كه جنگ طلبيم و صلح را نمي خواهيم، هيچ كس توجهي نمي كرد كه ملت ما مي گويد، تا پيروزي مي جنگيم، يعني تا پيروزي در گرفتن حقمان و نه در گرفتن زمين ديگران. ما الان مواضع صلح طلب و صاحب حق را داريم و در دنيا صدام متجاوز، ناحق و انعطاف ناپذير است. رسانه هاي خارجي و تحليل گران غربي نيز تغيير اوضاع اخلي و افكار عمومي در ايران را مورد تاكيد قرار دادند و راديو لندن در اين باره گفت: ايران، موضع دولت اسلامي را در برابر افكار عمومي تقويت كرده است. در ايران، بار ديگر حالتي شبيه به پاييز 1980 (1359) زمان نخستين حمله عراق به خاك ايران، زنده شده است. ... موج تازه هجوم هاي عراق، ماشين جنگي را توان تازه اي بخشيده است و فعاليت هاي بسيج، مردم را براي جنگ احيا كرده است. هانس هايتوكوبيتس تحليل گر انستيتوي بين المللي مطالعات استراتژيك لندن، با تغيير روند تبليغات در رسانه هاي غربي تاكيد كرد: ايرانيان در مطبوعات غربي، پيروزي تبليغاتي قابل ملاحظه اي به دست آورده اند ... و مطبوعات غربي بر ضد عراق چرخش كرده اند. بعدها يكي از نظاميان ارتش عراق طي تحليلي در روزنامه السفير در مورد نتايج استراتژيك عراق نوشت: هنگامي كه نيروهاي ايراني با آتش بس موافقت كردند، رهبري عراق ابتكار عمل را در دست داشت و در يك اشتباه استراتژيك بزرگ افتاد و شديداً به ايران حمله كرد؛ به خصوص در منطقه خوزستان، به نزديكي هاي اهواز كه رسيد، ناگهان تغييري در ايران مشاهده شد و ايراني كه از كمبود نيروهاي داوطلب رنج مي برد، ناگهان حركت خروشان ملي را كه ديد شور و شوقي در محافل مردمي ايران ايجاد كرد. تاريخ پيدايش سازمان مجاهدين خلق (منافقين) سازمان مجاهدين خلق ايران(منافقين) در شهريور ماه سال 1344 توسط محمد حنيف نژاد و سعيد محسن و اصغر بديع زادگان تاسيس شد. بنيانگذاران اين سازمان كه از جوانان مسلمان و از اعضاي نهضت آزادي بودند، پس از قيام 15/3/1342 متاثر از تحولي كه آن قيام در جامعه ايجاد كرده بود و با تصور ناموفق بودن قيام مردمي، مشي مسلحانه را بر روش سياسي نهضت آزادي و شيوه انقلاب مردمي امام خميني(س) ترجيح دادند و سازماني تحت نام سازمان آزادي بخش ايران و بعدها در سال 1350 به عنوان سازمان مجاهدين خلق ايران را پايه گذاري كردند. اين سازمان با توجه به برداشت هاي سطحي از اسلام و نداشتن عمق لازم در مباني ديني و مذهبي، در ديدگاه هايش تبعيت از مرجعيت و ولايت فقيه جايي نداشت و آموزش هاي سياسي و ايدئولوژيك آن بر پايه مطالب فرا گرفته از آموزه هاي ماركسيستي بود. تغيير رسمي ايدئولوژي سازمان، در سال 1354 اتفاق افتاد. در فاصله سال هاي 1350- 1353 بيشتر اعضاي آن كشته شده يا به زندان افتادند و يا به خارج از كشور گري... |
....لامي انجام شد و اعضاي شوراي قديم با شوراي جديد در دفتر شورا حاضر شده و نسبت به اهداف و برنامه هاي خود دقايقي به گفتگو پرداختند. در اغاز جلسه كه با تلاوت آياتي از كلام الله مجيد شروع شد برادر حاج رمضانعلي محمدي ضمن خير مقدم به شوراي جديد و تبريك بخاطر جلب اعتماد مردم از برنامه ها و عملكرد شوراي دوره سوم مطالبي رابيان كرد . سپس دهيار از وضعيت مالي دهي... |
مختصري از زندگي امام جواد عليه السلام ....نجا مطرح کنی ، همه بزرگان کشوری و لشکری حاضر هستند ، حتی خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايی که در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه مي کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل مي گردد ، و پايه های قدرت و شوکت تو متزلزل مي گردد . اين بدگويی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نورانی و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد . اين روش را - قبل از معتصم - مأمون نيز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار مي برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکيل مجالس مناظره زد و از جمله از يحيی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهايی کند ، شايد بتواند از اين راه به موقعيت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه اين مناظرات سربلند درآمد . روزی از آنجا که " يحيی بن اکثم " به اشاره مأمون مي خواست پرسشهای خود را مطرح سازد مأمون نيز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع ) احترام بسيار کرد و آنگاه از يحيی خواست آنچه مي خواهد بپرسد . يحيی که پيرمردی سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه مي فرمايی مسأله ای از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت مي خواهد بپرس . يحيی بن اکثم پرسيد : اگر کسی در حال احرام قتل صيد کرد چه بايد بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آيا قاتل صيد محل بوده يا محرم ؟ عالم بوده يا جاهل ؟ به عمد صيد کرده يا خطا ؟ محرم آزاد بوده يا بنده ؟ صغير بوده يا کبير ؟ اول قتل او بوده يا صياد بوده و کارش صيد بوده ؟ آيا حيوانی را که کشته است صيد تمام بوده يا بچه صيد ؟ آيا در اين قتل پشيمان شده يا نه ؟ آيا اين عمل در شب بوده يا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده يا احرام حج ؟ يحيی دچار حيرت عجيبی شد . نمي دانست چگونه جواب گويد . سر به زير انداخت و عرق خجالت بر سر و رويش نشست . درباريان به يکديگر نگاه مي کردند . مأمون نيز که سخت آشفته حال شده بود در ميان سکوتی که بر مجلس حکمفرما بود ، روی به بنی عباس و اطرافيان کرد و گفت : - ديديد و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختيد ؟ سپس بحث را تغيير داد تا از حيرت حاضران بکاهد . باری ، موقعيت امام جواد (ع ) پس از اين مناظرات بيشتر استوار شد . امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعليم حقايق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ای داشت که : هر يک خود قله ای بودند از قله های فرهنگ و معارف اسلامی مانند : ابن ابی عمير بغدادی ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری ، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی ، ابوتمام حبيب اوس طائی - شاعر شيعی مشهور - ابوالحسن علی بن مهزيار اهوازی و فضل بن شاذان نيشابوری که در قرن سوم هجری مي زيسته اند . اينان نيز ( همچنانکه امام بزرگوارشان هميشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ای مورد تعقيب و گرفتاری بودند . فضل بن شاذان را از نيشابور بيرون کردند . عبدالله بن طاهر چنين کرد و سپس کتب او را تفتيش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحيد و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت مي خواهم عقيده سياسی او را نيز بدانم . ابوتمام شاعر نيز از اين امر بي بهره نبود ، اميرانی که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترين شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاريخ ادبيات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند . اگر کسی شعر او را برای آنان ، بدون اطلاع قبلی ، مي نوشت و آنان از شعر لذت مي بردند و آن را مي پسنديدند ، همين که آگاه مي شدند که از ابوتمام است يعنی شاعر شيعی معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور مي دادند که آن نوشته را پاره کنند . ابن ابی عمير - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نيز در زمان هارون و مأمون ، محنتهای بسيار ديد ، او را سالها زندانی کردند ، تازيانه ها زدند . کتابهای او را که مأخذ عمده علم دين بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدين سان دستگاه جبار عباسی با هواخواهان علم و فضيلت رفتار مي کرد و چه ظالمانه ! شهادت حضرت جواد (ع ) اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و رواياتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد . امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علويان منتقل شود . از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد . اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد . آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرس... |
گفتگو با دهيار روستا درباره آينده و برنامه هاي دهياري... |
.... و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدى خدا بر او باد) . خبر شهادت حسين (ع ) در كربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود كه عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته , از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن على (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدين سان حركت امام حسين (ع ) با آن درگيري ها و ناراحتي ها احتمال كشته شدنش را در اذهان عامه تشديد كرد. به ويژه كه خود در طول راه مي فرمود: من كان باذلا فينا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فليرحل معنا. هر كس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد,همراه ما بيايد. و لذا در بعضى از دوستان اين توهم پيش آمد كه حضرتش را از اين سفر منصرف سازند، غافل از اين كه فرزند على بن ابى طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر, و از ديگران به وظيفه خويش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد كشيد. بارى امام حسين (ع ) با همه اين افكار و نظريه ها كه اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد, و كوچكترين خللى در تصميمش راه نيافت .سرانجام رفت , و شهادت را دريافت . نه خود تنها, بلكه با اصحاب و فرزندان كه هر يك ستاره اى درخشان در افق اسلام بودند, رفتند و كشته شدند, و خون هايشان شن هاى گرم دشت كربلا را لاله باران كرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقيمانده بسترهاى گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست , و اساسا اسلام از بنى اميه و بنى اميه از اسلام جداست . راستى هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند, و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوت راني هاى او و عمالش را مي شنيدند, چقدر از اسلام متنفر مي شدند, زيرا اسلامى كه خليفه پيغمبرش يزيد باشد, به راستى نيز تنفرآور است ... و خاندان پاك حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت رابه گوش مردم برسانند.و شنيديم و خوانديم كه در شهرها, در بازارها, در مسجدها, در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نكبت بار يزيد, هماره و همه جا دهان گشودند وفرياد زدند, و پرده زيباى فريب را از چهره زشت و جنايتكار جيره خواران بنى اميه برداشتند و ثابت كردند كه يزيد سگباز وشرابخوار است , هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريكه اى كه او بر آن تكيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسينى را تكميل كرد, طوفانى در جانها برانگيختند, چنان كه نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستى و رذالت و دنائت گرديد و همه آرزوهاى طلايى و شيطانيش چون نقش بر آب گشت . نگرشى ژرف ميخواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت . از همان اوان شهادتش تا كنون , دوستان و شيعيانش , و همه آنان كه به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند, همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را, سالروز قيام و شهادتش را با سياهپوشى و عزادارى محترم مي شمارند, و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز ميدارند. پيشوايان معصوم ما, هماره به واقعه كربلا و به زنده داشتن آن عنايتى خاص داشتند. غير از اين كه خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند, در فضيلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار, گفتارهاى متعددى ايراد فرموده اند. ابوعماره گويد: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم , فرمود اشعارى درسوگوارى حسين براى ما بخوان . وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گريه حضرت برخاست , من مي خواندم و آن عزيز مي گريست , چندان كه صداى گريه از خانه برخاست . بعد از آن كه اشعار را تمام كردم , امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام حسين (ع ) مطالبى بيان فرمود. نيز از آن جناب است كه فرمود: گريستن و بي تابى كردن در هيچ مصيبتى شايسته نيست مگر در مصيبت حسين بن على , كه ثواب و جزايى گرانمايه دارد. باقرالعلوم , امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم كه يكى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شيعيان ما بگوييد كه به زيارت مرقد حسين بروند, زيرا بر هر شخص باايمانى كه به امامت ما معترف است , زيارت قبر اباعبدالله لازم ميباشد. امام صادق (ع ) مي فرمايد: ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يكون من الاعمال . همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده اى ارزش و فضيلتش بيشتر است . زيرا كه اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است كه به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويى روح را به سوى ملكوت خوبي ها و پاكدامني ها و فداكاري ها پرواز مي دهد. هر چند عزادارى و گريه بر مصايب حسين بن على (ع ), و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز كربلايش ارزش و معيارى والا دارد, لكن بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارت ها و گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد, بلكه همه اين تظاهرات , فلسفه ديندارى , فداكارى و حمايت از قوانين آسمانى را به ما گوشزدمينمايد, و هدف هم جز اين نيست , و نياز بزرگ ما از درگاه حسينى آموختن انسانيت و خالى بودن دل از هر چه غير از خداست ميباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم , هدف مقدس حسينى به فراموشى مي گرايد... |
ارائه دستگاه هوشمند براي تزريق دارو در دام ....ی ها، بیمارستانها و کلینیک های دامپزشکی، مراکز پرورش دام و دانشکدهای دامپزشکی است. ... |
احداث سد لاستیکی بر روی رودخانه شهرستان نکا ....چه آن نزدیکیهای استخر تربیت بدنی خواهد رسید. امکانات رفاهی مختلفی شامل قایق رانی و پدالی مهیا میشود. وی در این گفتگوی 2 ساعته خود از جمع آوری متکدیان سطح شهر خبر داد و گفت:با هماهنگی های انجان شده از طریق کمیته امداد و بهزیستی به دنبال راهکار مناسب هستیم که فضای آسایش شهروندان بیشتر فراهم آید. میری از مشکلات مشاغل مزاحم در این شهر خبر داد و افزود برابر قانون مشاغل مزاحم که مردم اعتراض داشته باشند جمع میشود و همچنین زمینهایی که محصور نیستند و افراد فرصت طلب زباله میریزند اخطار داده خواهد شد. وی در خصوص طرح ترافیکی و اجرای باند سلامت در حاشیه رودخانه با وسعت 5/2 هکتاری خبر داد و گفت: برای اجرای طرح باند سلامت بیش از 300 میلیون تومان هزینه شد. میری از تجهیزات ناوگان فرسوده شهرداری سخن به میان آورد و گفت در این راستا نیز بیش از 1 میلیارد تومان هزینه شده است. عضو شورای اسلامی شهر نکا در ادامه خاطرنشان کرد: شهرداری نکا به دنبال فرصتی است که ایجاد درآمد پایدار نماید همانند معدن و کارخانه آسفالت و احداث سی ان جی . سید اسماعیل میری دیگر اقدامات شورای شهر نکا در شهرداری را پیگیری اتوماسیون اداری در جهت تسهیل در ... |