گرفته که جستجوی شما در مجموع 2 نتیجه داشت که در 1 صفحه قابل رویت است
....یی آب چشمه ای به این گوارایی و خنکی نبوده.ولی امروزه متاسفانه بجز فاضلابی بیش نیست آنهم در خط نابودی کامل قرار گرفته که روزگاری در همین استخر صید ماهی می کردند. حاکمی که در این مناطق برای حکومت می آمدند از طرف پادشاهان محلی انتخاب می شدند،و قدرت پادشاهان آن زمان هم در دشت زیبای فریم بوده که اصفهبدان مازنی کاخها و قصرهای مجلل و باشکوهی را در آن مکان بنا نهادند و در خدمت حکومت مرکزی بودند. همانگونه که در جنگ اسپارت تا قبل از آنکه مردان طبری وارد کارزار شوند سپاه پارس کاملا در حال شکست و فروپاشی قرار گرفته بود که خشایار شاه فرمان حمله مردان طبری را صادر کرد که جنگ را بعد چند لحظه بنفع سپاه پارس تمام کردند و بقیۀ ماجرا. اصفهبدان مازنی در تمامی سر حدّات مازندران نگهبانی داشتند تا از ورود دشمنان با خبر و در مقابل آنها مقابله نمایند هر چند موانع طبیعی مازندران خود سدی در مقابل دشمنان خارجی بود مازندران به خاطر همین موانع طبیعی خیلی دیرتر نسبت به خاک جنوب غرب و شرق سقوط کرد و همین امر باعث می شد پای بیگانگان کمتر به مازندران باز شود و مازندران به خاطر نعمت و فراوانی مواد غذایی، کمتر در مرض خط و سقوط گرسنگی قرار گرفت از موضوع بحث خودمان زیاد فاصله گرفتیم. همانگونه که گفتیم در قسمت جنوبی تپه ای که در محل می باشد مردابی بوده به طول تقریبی یکصدو پنجاه متر و عرض تقریبی هفتاد متر این مرداب چگونه و با چه آبی پر می شد،همه می دانند که این تپه ها همه و همه بوسیلۀ وسایل آنروزی با دست خود مردم ساخته شده و در آن زمان به بیشترین موضوعی که فکر می کردند موضوع امنیت این تپه ها بوده چون بدون شک تمام این تپه ها نمی تواند خاک باشد،اگر قلعه قراوالی بوده حتمــا راههای ورود برای نگهداری وسایل نظامی مثل زاغه امروزی دارای ساختمان و زندان و محل نگهداری بسیاری اسباب و آلات حرب آن زمان بوده و در تپه هایی که محل زندگی و زیستن جمعی از افراد و نگهبانی دادن از والیان و حاکمان و شاهزادگان هم بدون شک در زیر این تپه ها ساختمانهایی می ساختند که راه ورود به داخل آن و همانگونه راه فرار برای روز را و نگهداری کردن مالیات و باج و خراج بصورت بانکهای امروزی با استحکام خاصی ساخته می شد؛و مکانی که محل نگهداری مالیات و باج وخراج بوده چون بطور حتم تمام این نیروها می باید از نظر امکانات در راحتی و رفاه و آسایش می بودند و برای ایجاد و امکان پدید اوردن اینگونه زندگی های نظامی و اشرافی به خودی خود مخارج هزینه بوجود خواهد آمد و نمی توانستند روزانه با آن همه مشکلات سختی برای دریافت هزینه خودشان را به مکان زندگی با شاهان و اصفهبدان فریم برساند تا بتواند شکم خودشان و اطرافیان را سیر کنند. بدون شک امروزه بعد از گذشت هزاران سال از آن روزها یقینا تحولی بزرگ و فرسایشی مهم در سرنوشت این مکانهای زندگی بوجود آمده و امروزه هر چه به طرف محل زندگی ترکمنها در قسمت شمال گرگان گنبد می رویم می توان پی به اهمیت این تپه ها برد که چقدر نزدیک به هم ساخته میشد تا در مقابل دشمنان که در شمال بودند و همیشه موجب اذیت و آزار مردمان این منطقه بودند جلوگیری نمایند. امروز ما بعد از حدود گذشت هزاران سال از گذشته سخن می گویم؛ چشمۀ صادق کیاب(از اسم کیای مازنی گرفته شده) این چشمه در گشته به طرف شرق در حرکت بوده؛از سرچشمه به طرف شرق طوری در حرکت بوده که یک انشعاب آنرا برای پر کردن مرداب در نظر می گرفتند و فاصلۀمسیر اصلی حرکت این چشمه تا مرداب زیاد بوده چون برای پر کردن آن باید چند متری ارتفاع را در نظر می گرفتند وگرنه نمی توانستند چند متر آب داخل آن هدایت کنند. شاید حتی به متر هم نمی رسید وآب دیگرآنکشش را نداشت واز همین چشمه در کار های کشاورزی که شغل اصلی مردم این دیار بوده استفاده می کردند.وهم می توانستند رمه های احشام خود را سیراب کنند.این چشمه صادق کیا یا کیاببعد از نیم چرخشی به دور محل امروزی درست از پشت حسینیه فعلی محل وارد شده داخل محل می شد که از جلوی حمام عبور می کند. واین سرازیری وسر بالایی که درست در روبروی دفتر فعلی شورای محل قرارگرفته بود را آب چشمه صادق کیا به این شکل در آورده بود.چون در این نقطه شتاب آب بیشتر میشود وفرسایش خاک را هم انجام می داد.بعد از وارد شدن به داخل چشمه به طرف دشت های شمالی ومزارع ما حرکت می کرد در مکانی که دیگر سطح آب با زمین مساوی می شدومردم در آنجا کار های کشاورزی را انجام می دادند.صادق کیا بعضی از مردم وی را به زبان محلی سنگر وهم می گویند.ویک چشمه دیگر به نام خورده سنگرو.... این چشمه دارای آب شیرین بسیاربسیار گواراوسبکی بوده واز همه چشمه ها آب خنک تروسالم تری داشت-متأسفانه امروز عده ای درمعدنی که در غرب محل موجود است محل دفن زباله وآشغال وبه خاطر رفت و آمد کمترحتی لاشه حیوانات مرده را دفن کرده اند واین معدن متاسفانه سنگی ونفوذ پذیرآب باران است که معلوم نیست چه زباله ای در آنجا ریخته می شود وهمه این زباله ها را روی هم تلمبار کرده اند وهمراه آب باران با آن همه وضعیت بد به داخل معدن نفوذ می کند ودر قسمت دویست متر پایین تر چشمه خورده سنگر وبا آن همه عظمت هزاران ساله اش حرکت می کند این چشمه در اختیار ساکنین مردمی بوده که در بالای تپه زندگی می کردند.بعد تخریب ونابودی تمامی زندگی مردمی که در بالای این تپه ها وقلعه ها دژ های نظامی زندگی می کردند.این تمدن ها فراموش شده وهنوزکسی هم نتوانسته پرده از اسراراین دژها وتپه ها بردارد که اجداد ونیاکان ما در هزاران سال پیش با زندگی ساده کشاورزی ودامداری ودر کنارآن دستیابی به کوزه گری وشیشه گری وسفالگری که حاصل پیشرفتی از تمدن زندگی آن روز بودن چگونه اعتقادات مذهبی خود را بدون داشتن خط در ظروف گلی – سفالی- کوزه ای وشیشه ای سنگی میگنجاند آن ها از نظر فلسفه – اعتقادی پی به عظمت روح برده بودند ضمن دفن اجساد و قرار دادن مواد غذایی به همراه جسده اجساد را به صورت چمپاده دفن می کردند.همانطور که انسان در خواب چمپاده ای احساس آسایش وآرامش می کند.مرگ را هم نوعی آرامش وآسایش ابدی می پنداشتند تا همواره در آسایش .آرامش زندگی کند آنچه که باعث شگفتی یک باستان شناس زن سوئدی قرار گرفت اسباب وسایل وزیرآلاتی که در حاشیه جنوبی وقسمت دشت دریای خزر یافت شده همین اشیاء هم در سرزمین وایکینگها پیدا شده چون وایکینگها نه تنها دزدان دریایی بودند بلکه دریانوردان شجاع وماجراجویی بودند که با کشتی های آن زبان خود را به سواحل جنوبی حاشیه دریای خزر می رساندند وبا مردمان وبومیان آن زمان در ارتباط بودندوبا آن هاتجارت میکردند.محل زندگی مردمان دشت با کسانی که ساکنان اصلی جنگهای طبرستان بودند متفاوت بوده.این مردمان خود از مها جرانی بودند که از قسمت شمالی به خاطر سرما و یخبندان مهاجرت را آغا ز کرده بودند وخود را آریایی خواندندولی ساکنان جنگها همان دیوان مازنی بودند که با ورود آریایی نسل آن ها منقرض شد.دیوان مازنی از نظر شکل وفرم وقیافه نسبت به نژاد آریایی بسیار بسیارتنومند وقوی تر دارای اندامی درشت تر بودند. پیدایش دین زردشت وکتاب اوستا وزردشتی شدن مردمان این سرزمین وبر پا داشتن آتش واصل وپایه دین زردشت در گفتار وکردارپندار در قسمت جنوبی روستای شهاب الدین آتشکده ای بوده ومردمی هم در آنجا برای بر پا داری و روشن نگه داشتن آتش زندگی می کردند.(که این حقیر بنا به دلایلی از نامبران نام آن منطقه خودداری می کنیم.)وتا ظهور اسلام آتش مظهر روشنایی ونوردر آن جا روشن بوده ودر مکانی دیگر مردمانی که کارنوارندگی وشادی ورقص وآواز را انجام می دادند تا در جشن ها مرد استفاده قرار می گرفت زندگی می کردند.درآیین زردشت ودین اجداد ونیاکان ما به شادی وسرور خیلی اهمیت می دادند وجشن های سده ومهرگان ونوروز وجشن کاشت وجشن خرمن ...وشروع پایان هر فصلی جشن مخصوص را با آداب سنت خودشان انجام میدادند واز این افراد در مراسم جشن استفاده می کردند.که این مکان هم در قسمت جنوبی روستای ما قرار دارد(که از نامبردن آن مکان هم امتناع میکنم)در کتیبه ای که بر روی سنگ حک شده بوده کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی که بر نیمی از خاک کره زمین حکومت می کرد.از اهورا فردا یعنی خدای زرتشتیان خواست که کشور مرا مملکت مرا از سه آسیب واز سه گزند در امان بدارمصول بدار1-دروغ2- جنگ 3- قحطی و گرسنگی.ایرانیان قدیم از گفتن دروغ توت داشتند و هرگز دروغ را نمی شناختند وکوروش هم مردم خود را دعابه خیر کرد قحطی هم بعد از جنگ وکشتار بوجود می آید.در قسمت شمالی روستای شهاب الدین دهی بزرگی بوده بنام نو کنده مسیر امتداد این روستا درست از چهارشنبه تا ربیع تپه فعلی بوده ودارای مردمانی پیشرفته و متمدن وثروتمند بودند این مردم نه تنها در کار کوزه گری سفالگری شیشه گری سنگ تراشی ودستیابی به آهن در کار کیمیا گری هم مردمانی پیشرفته بودند از اشیاء ولوازم خرد شده وتکه تکه شده ای که هنگام شخم در بعضی از اوقات بدست می آید نشان از تمدن است که در حدود چهار صد سال پیش در این محل زندگی می کردند وروستای نو کنده بر بالای بلندی بنا شده بود واز آب و هوایی خوبی برخوردار بودند در قسمت شمال هم زمینه های دشت حاصلخیز وکشاورزی این مردم بوده و توانستند مردابی را بوجود بیاورند تا از آب آن در موقع کم آبی استفاده نمایند-روستای نوکنده که امروز محل کرهای کشاورزی روستای ما قرار گرفت متأسفانه بر اثر زیاده خواهی وفرصت طلبی عده ای تمام آثارهای مهم این روستای باستانی را از بین بردند وتخریب کردند وعده ای سودجو که بدنبال بدست آوردن زندگی رویایی هر چه خواستند کردند،ولی خوشبختانه نه علم این کار را داشتند و نه خبری از احوا ل و زندگی شغل و کار نوکنده. مرحوم حاجی خان ارباب و بزرگ محل بوده و زحمات زیادی برای این محل کشید و در این محل عمارتی را بنا کرده بود ،آسیاب آبی هم بر آرد کردن گندم و آبدنک شالی هم در اختیار مردم قرار داده بود. نوکنده هم از نظر آب چشمه غنی بوده و چند چشمه در قسمت شرق و غرب محل وجود داشت،که امروزه همه و همه تخریب شدند و ازبین رفتند،مردم محل در کنار کشاورزی و دام... |
....صادقي 20 راي خانم هاشمي نصب 16 راي خانم باقري 16 راي و آقايان اسديان 2 راي و نيكخواه 1 راي و آراي سفيد 35 راي بوده است.... |