وب سایت رسمی دهیاری روستای شهاب الدین => 
      Home       Gallery        Search         Contact Us امروز شنبه 01/دي/1403

 
 
 

 

  ولادت حضرت زینب ...
  دومین دیدار تیم ...
  برگزاري شب وفات ...
  چین: شبکه های ...
  سومین شناور دریای ...
  ارائه دستگاه هوشمند ...
  گناه کساني که ...
  اوباما با خودکار ...
  فرماندار نكا درهمايش ...
  درباره روستای شهاب ...

 

 
فاضل صدقی

 

  درباره روستای شهاب ...

اوباما با خودکار ...

فرماندار نكا درهمايش ...

ارائه دستگاه هوشمند ...

سومین شناور دریای ...

چین: شبکه های ...

گناه کساني که ...


 

  هیج مطلبی ثبت نشد
 

 

RSS 2.0

 


:نوع مرورگر
Mozilla

: زبان سیستم عامل
English

آی پی :
18.119.172.108

 



به وب سایت رسمی دهیاری روستای شهاب الدین خوش آمدید

  به اطلاع شما دوستان ، همشهريان و بازديدكنندگان محترم مي رسانيم كه در جهت بهبود و هرچه نزديكتر شدن همكاري  بين دهياري و اهالي محترم روستاي شهاب الدین،‌ وب سايت دهياري اين روستا راه اندازی شد . به ياري خداوند متعال دهياري در نظر دارد گزارش عملكرد هاي خود را از طريق اين سايت به استحضار مردم محترم روستا رسانده ، و از همين طريق هم منتظر هرگونه انتقاد يا پيشنهاد سازنده شما جهت بهبود كارايي دهياري هستيم ...

برای دیدن بهتر این سایت پیشنهاد می کنیم آخرین نسخه مرورگر موزیلا فایرفاکس را دانلود کنید

با آرزوي توفيق روزافزون براي همه هموطنان عزيز


 نموده    جستجوی شما در مجموع 25 نتیجه داشت که در 2 صفحه قابل رویت است در هر صفحه 15 نتیجه

جستجو این کلمه در گوگل


سال 95

....ی و همکاری بدست آمده است  ضمن تشکر از اهالی خوب و با صفای شهاب‌الدین و مسولین محترم سال جدید را شاد باش عرض نموده و خواستار ادامه همکاری برای سال جدید هستیم ...


حاج رمضان قلی پور به رحمت خدا رفت

....ش روز شنبه 23/8/94راس ساعت 14برگزار میگردد  دهیاری و شورای اسلامی این مصیبت را خدمت فرزندان این مرحوم تسلیت عرض نموده و از خدای متعال طلب آمرزش برای مرحوم و صبر برای بازماندگان مسئلت دارد ...


ماه محرم و اعمال اين ماه

.... و شكّ نیست كه این دعا را یكى از نواصب مدینه یا خوارج مَسْقَط یا امثال اینها جعل كرده و تَتْمیم ظلم بنى امیّه را نموده تمام شد ملخّص كلام صاحب شفاء الصّدور و بالجمله در آخر روز عاشورا سزاوار است كه یادآورى از حال حرم امام حسین علیه السلام و دختران و اطفال آن حضرت كه در این وقت در كربلا اسیر اعداء و مشغول به حزن و بُكاء بودند و مصیبتهایى بر ایشان گذشته كه در خاطر هیچ آفریده خُطُور نكند و قلم را تاب نوشتن نباشد وَ لَقَدْ اَجادَ مَنْ قالَ: فاجِعَةٌ اِنْ اَرَدْتُ اَكْتُبُها       مُجْمَلَةً ذِكْرَةً لِمُدِّكِرٍ مصیبت بزرگى كه اگر خواهم بنویسمش       به نحو اجمال براى یادآورى یادكننده جَرَتْ دُمُوعى فَحالَ حائِلُها       ما بَیْنَ لَحْظِ الْجُفُونِ وَالزُّبُرِ اشكم سرازیر شود و حائل گردد       میان پلك چشم و صفحات نامه وَقالَ قَلْبى بُقْیا عَلَىَّ فَلا       وَاللّهِ ما قَدْ طُبِعْتُ مِنْ حَجَرٍ و دلم گوید ترحمى كن بر من كه       به خدا سوگند من از سنگ آفریده نشده ام بَكَتْلَهَاالاْرْضُوَالسَّماَّءُوَما       بَیْنَهُما فى مَدامِعٍ حُمُرٍ گریست بر آن مصیبت زمین و آسمان و هرچه       مابین آن دو است به اشكهاى خونین من از تحریر این غم ناتوانم       كه تصویرش زده آتش بجانم ترا طاقت نباشد از شنیدن       شنیدن كى بود مانند دیدن پس برخیز و سلام كن بر رسول خدا و علىّ مرتضى و فاطمه زهرا و حسن مجتبى و سایر امامان از ذریه سید الشهداءعَلیهمُ السلام و ایشان را تعزیت بگو بر این مصائب عظیمه با دل بریان و چشم گریان و بخوان این زیارت را: اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وارِثَ ادَمَ صَِفْوَةِ اللّهِ سلام بر تو اى وارث حضرت آدم برگزیده خدا اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وارِثَ سلام بر تو اى وارث حضرت نوح پیامبر خدا سلام بر تو اى وارث اِبْراهیمَ خَلیلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وارِثَ مُوسى كَلیمِ اللّهِ اَلسَّلامُ ابراهیم خلیل خدا سلام بر تو اى وارث موسى هم گفتار خدا سلام عَلَیْكَ یا وارِثَ عیسى رُوحِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ بر تو اى وارث حضرت عیسى روح خدا سلام بر تو اى وارث حضرت محمد حَبیبِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وارِثَ عَلِی اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَلِىِّ اللّهِ حبیب خدا سلام بر تو اى وارث على امیر مؤ منان ولى خدا اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وارِثَ الْحَسَنِ الشَّهیدِ سِبْطِ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ سلام بر تو اى وارث حسن آن امام شهید و نوه رسول خدا سلام عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ الْبَشیرِ النَّذیرِ وَابْنَ سَیِّدِ بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند مژده دهنده و ترساننده و پسر آقاى الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ اوصیاء سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا خِیَرَةَ اللّهِ وَابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ بر تو اى اباعبدالله سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده او سلام عَلَیْكَ یا ثارَ اللّهِ وَابْنَ ثارِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْوِتْرُ الْمَوْتُورُ بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا سلام بر تو اى كشته مظلومى كه انتقام خونت گرفته نشد اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الاِْمامُ الْهادِى الزَّكِىُّ وَعَلى اَرْواحٍ حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ سلام بر تو اى امام راهنماى پاك و بر آن ارواحى كه به آستان تو فرود آمدند وَاَقامَتْ فى جِوارِكَ وَوَفَدَتْ مَعَ زُوّارِكَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ مِنِّى ما و در جوارت رحل اقامت افكندند و با زائرانت ورود كردند سلام من بر تو تا بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ فَلَقَدْ عَظُمَتْ بِكَ الرَّزِیَّةُ وَجَلَّ الْمُصابُ زنده ام من و برپا است شب و روز كه براستى بزرگ شد به تو مصیبت و گران شد سوگوارى فِى الْمُؤْمِنینَ وَالْمُسْلِمینَ وَفى اَهْلِ السَّمواتِ اَجْمَعینَ وَفى در میان مؤ منان و مسلمانان و در میان ساكنین آسمانها همگى و در میان سُكّانِ الاْرَضینَ فَاِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَصَلَواتُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ ساكنین زمینها ((انا للّه و انا الیه راجعون )) درودهاى خدا و بركاتش وَتَحِیّاتُهُ عَلَیْكَ وَعَلى ابآئِكَ الطّاهِرینَ الطَّیِّبینَ الْمُنْتَجَبینَ وَعَلى و تحیتهایش بر تو و بر پدران پاك و پاكیزه و برگزیده ات و بر فرزندان راهنماى ذَراریهِمُ الْهُداةِ الْمَهْدِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا مَوْلاىَ وَعَلَیْهِمْ وَعَلى راه یافته شان باد سلام بر تو اى سرور من و بر ایشان و ++[رُوحِكَ وَعَلى ] اَرْواحِهِمْ وَعَلى تُرْبَتِكَ وَعَلى تُرْبَتِهِمْ اَللّهُمَّ لَقِّهِمْ بر ارواح ایشان و بر تربت تو و بر تربت ایشان خدایا ببار بر ایشان رَحْمَةً وَرِضْواناً وَرَوْحاً وَرَیْحاناً اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا مَوْلاىَ یا اَبا رحمت و خوشنودى و روح و ریحانى سلام بر تو اى سرور من اى ابا عَبْدِاللّهِ یَا بْنَ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَیَا بْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ وَیَا بْنَ سَیِّدَةِ عبدالله اى فرزند خاتم پیمبران و اى فرزند آقاى اوصیاء و فرزند بانوى نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا شَهیدُ یَا بْنَ الشَّهیدِ یا اَخَ الشَّهیدِ زنان جهانیان سلام بر تو اى شهید (راه حق ) و اى پسر شهید و اى برادر شهید یا اَبَا الشُّهَدآءِ اَللّهُمَّ بَلِّغْهُ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ وَفى هذَا الْیَوْمِ و اى پدر شهیدان خدایا برسان به او از اجانب من در این ساعت و در این روز وَفى هذَا الْوَقْتِ وَفى كُلِّ وَقْتٍ تَحِیَّةً كَثیرَةً وَسَلاماً سَلامُ اللّهِ عَلَیْكَ و در این وقت و در هر وقت تحیتى زیاد و سلامى بسیار سلام خدا بر تو وَرَحْمَةُاللّهِ وَبَرَكاتُهُ یَابْنَ سَیِّدِالْعالَمینَ وَعَلَى الْمُسْتَشْهَدینَ مَعَكَ و رحمت خدا و بركاتش اى فرزند آقاى جهانیان و نیز بر شهید شدگان با تو سَلاماً مُتَّصِلاً مَا اتَّصَلَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ سلامى پیوسته به پیوستگى شب و روز سلام بر حسین بن عَلِىٍّ الشَّهیدِ السَّلامُ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ عَلَى على شهید (راه حق ) سلام بر على بن الحسین آن شهید (عالیقدر) سلام بر الْعَبّاسِ بْنِ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ الشَّهیدِ السَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ عباس فرزند امیرمؤ منان آن شهید (والا مقام ) سلام بر فرزندان شهید اَمِیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ اَلسَّلامُ عَلَى امیر مؤ منان سلام بر فرزندان شهید حسن سلام بر الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَى الشُّهَدآءِ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرٍ شهیدان از فرزندان حسین سلام بر شهیدان از فرزندان جعفر وَعَقیلٍ اَلسَّلامُ عَلى كُلِّ مُسْتَشْهَدٍ مَعَهُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اَللّهُمَّ صَلِّ و عقیل سلام بر هر شهیدى كه با ایشان بود از مؤ منان خدایا درود فرست عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَبَلِّغْهُمْ عَنّى تَحِیَّةً كَثیرَةً وَسَلاماً اَلسَّلامُ بر محمد و آل محمد و برسان به ایشان از جانب من تحیتى زیاد و سلامى بسیار سلام عَلَیْكَ یا رَسُولَ اللّهِ اَحْسَنَ اللّهُ لَكَ الْعَزآءَ فى وَلَدِكِ الْحُسَیْنِ اَلسَّلامُ بر تو اى رسول خدا نیكو كند خداوند صبر تو را در سوگوارى فرزندت حسین سلام عَلَیْكِ یا فاطِمَةُ اَحْسَنَ اللّهُ لَكِ الْعَزآءَ فى وَلَدِكِ الْحُسَیْنِ اَلسَّلامُ بر تو اى فاطمه نیكو كند خداوند صبر تو را در سوگوارى فرزندت حسین سلام عَلَیْكَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ اَحْسَنَ اللّهُ لَكَ الْعَزآءَ فِى وَلَدِكَ الْحُسَیْنِ بر تو اى امیرمؤ منان نیكو كند خدا صبر تو را در مصیبت فرزندت حسین اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ اَحْسَنَ اللّهُ لَكَ الْعَزآءَ فى اَخیكَ سلام بر تو اى ابا محمد حسن (مجتبى ) نیكو گرداند خدا صبر تو را در مصیبت برادرت الْحُسَیْنِ یا مَوْلاىَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ اَنَا ضَیْفُ اللّهِ وَضَیْفُكَ وَجارُ اللّهِ حسین اى مولاى من اى ابا عبداللّه من میهمان خدا و میهمان تواءم و در پناه خدا وَجارُكَ وَلِكُلِّ ضَیْفٍ وَجارٍ قِرىً وَقِراىَ فى هذَا الْوَقْتِ اَنْ تَسْئَلَ و پناه تواءم و براى هر میهمان و پناهنده اى حق پذیرایى است و پذیرایى من در این وقت این است كه از اللّهَ سُبْحانَهُ وَتَعالى اَنْ یَرْزُقَنى فَكاكَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ اِنَّهُ سَمیعُ خداى سبحان بخواهى كه روزیم گرداند آزادى از آتش دوزخ را كه براستى او شنواى الدُّعآءِ قَریبٌ مُجیبٌ  دعا و نزدیك و اجابت كننده است تبيان   ...


ورود ازادگان

....ن ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایه ی عزیزانی است که برای اعتلای کلمه ی حق و دفاع از اسلام و ( کشور اسلامی جانبازی نموده اند.( ٢ بار الها، اسرای ما اسیر جانی ترین دژخیم زمان می باشند. مقاومت آنها دنیا را شگفت زده کرده » است. هر چه زودتر آنها را برای خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما و به خاندان محترم همه صبر، (٣) «. اجر، سلامت و مغفرت عنایت فرما پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس 2 امام خمینی (قدس سره) روز ٢٦ مرداد ١٣٦٩ ، میهن اسلامی شاهد حضور کبوتران سبکبالی بود که پس از سال ها زندان در اسارتگاه ، قدم به خاك پاك میهن اسلامی خود می گذاشتند. قاصدك آزادی در چنین روزی پیام آورِ رهایی شده و این کبوتران از بند رسته به آغوش گرم ملت خود بازگشتند. میهن اسلامی ، چراغانی بود و شعف و سروری وصف ناپذیر از حضور این رسولان انقلاب و جنگ، سراسر ایران را فراگرفته بود. اولین عکس العمل آزادگان از دیدن وطن، بوسه زدن بر خاك آن بود، سرزمینی که قدم به قدم آن با خون بهترین فرزندان این ملت و اسوه جوانان کشورتطهیر شده بود. حرکت بع...


مختصري درباره حضرت معصومه سلام الله

....ي و اخلاقي، والامقام ترين آنان است. اين حقيقت از اسامي، لقب ها، تعريف ها و توصيفاتي که ائمه اطهار (ع) از ايشان نموده اند، آشکار است و اين حقيقت روشن مي سازد که ايشان نيز چون حضرت زينب (س) ?عالمه غير معلمه? بوده است.  مظهر فضايل  حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضايل و مقامات است. روايات معصومان (ع) فضيلت ها و مقامات بلندي را به آن حضرت نسبت مي دهد. امام صادق (ع) در اين باره مي فرمايند: ?آگاه باشيد که براي خدا حرمي است و آن مکه است؛ و براي پيامبر خدا حرمي است و آن مدينه است. و براي اميرمؤمنان حرمي است و آن کوفه است. بدانيد که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشيد که قم، کوفه کوچک ماست، بدانيد بهشت هشت دروازه دارد که سه تاي آن ها به سوي قم است. بانويي از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسي، در آن جا رحلت مي کند که با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت  مي شوند.?  مقام علمي حضرت معصومه (س)  حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشيع است و مقام علمي بلندي دارد. نقل شده که روزي جمعي از شيعيان، به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر (ع) و پرسيدن پرسش هايي از ايشان، به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش هاي خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام رفتند، ولي هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش هاي خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدي به خدمت امام برسند، غافل از اين که حضرت معصوم...


عمليات مرصاد

.... با سازماندهي و طرح منظم و حساب شده، در روز پنج شنبه 6 مردادماه،عمليات مرصاد را با رمز ياعلي بن ابي طالب (ع) آغاز نموده و طي چندين ساعت، صدها تن از منافقين را به هلاكت رسانده و بقيه را به فرار واداشتند. در اين عمليات، رزمندگان از قسمت سه راهي اهواز (پشت پمپ بنرين اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زيادي بر منافقين وارد كردند؛ به طوري كه در ساعت 11 به منافقين دستور عقب نشيني كامل داده شد.  در حين عمليات، هوانيروز با اعزام هلي كوپترهاي كبرا و نيروي هوايي با بمباران دقيق موضع و ادوات منافقين، تلفات فراوان و موثري بر آنان وارد ساختند.  در جريان عقب نشيني نيز، منافقين با گماردن عده اي از نيروهاي خويش براي سرگرم ساختن نيروهاي خودي، سعي كردند تا از مهلكه بگريزند و ساعت 2 بعدازظهر، پس از زد و خورد شديد بين منافقين و نيروهاي خودي، شهر اسلام آباد آزاد شد و عده اي از منافقين، با عدم موفقيت در فرار، به كوهستان پناه بردند.  در اين عمليات، بين 1600 تا 2500 نفر از منافقين به هلاكت رسيده و حدود 1000 تن نيز مجروح شدند. 2 تن از فرماندهان محورها و نيز چند فرمانده تيپ به همراه يكي از اعضاي هيات اجرايي، در بين كشته شدگان بودند. تخمين زده مي شد كه حدود 500 تن نيز در منطقه متواري شده باشند، كه جنازه 50 تن از آنان كه زخمي بوده يا در درگيري با نيروهاي خودي كشته شده بودند، به دست آمد. همچنين ده ها تن از منافقين در اين عمليات به اسارت درآمدند كه در ميان آنان، برخي از فرماندهان و اعضاي رده بالاي سازمان نيز وجود داشتند.   در جبهه دشمن چه مي گذرد؟  شب پيش از عمليات منافقين، مسعود رجوي در جلسه اي كه به منظور توجيه نيروها در مقر اشرف برپا شده بود، در پاسخ به فرمانده يكي از تيپ هايي كه از وي درباره كالك عملياتي سوال كرد، به نقشه بزرگ ايران كه روي ديوار پشت سر او نصب شده بود، اشاره كرد و گفت:  اين كالك عملياتي است و شما به آساني طبق جدول زمانبندي شده اي كه در دست داريد، به تهران خواهيد رسيد و با سرنگوني رژيم، همه ايران در اختيار شما خواهد بود.  منافقين حاضر در جلسه، با كف زدن هاي پي در پي و فرياد كشيدن هاي ممتد، سخنان سركرده خود را تاييد كرده بودند.  چندهفته پيش از آن، يعني روز دوشنبه 6/4/1368 (27 ژوئن)، (مروين دايملي)، نماينده كنگره از ايالت (اوهايو)، در تظاهرات منافقين در واشنگتن شركت كرده بود و طي سخناني كه بخش هايي از آن در يكي از كانال هاي تلويزيوني آمريكا پخش شد، با اطمينان خطاب به منافقين شركت كننده در تظاهرات گفته بود:  نبايد دست از تلاش برداريد مطمئن باشيد كه با كمي صبر و تلاش بيشتر، به زودي از مهران به تهران رژه خواهيد رفت!   اظهارات دايملي كه به صورت نوار ويدئويي در ميان كليه اعضا و هواداران سازمان پخش شده بود، در حالي ايراد شده است كه چند روز پيش از آن، يعني در تاريخ 30/3/1367 (20 ژوئن) 138 تن از نمايندگان كنگره و 14 نفر از سناتورهاي آمريكايي، طي نامه اي خطاب به جورج شولتز وزير امور خارجه اين كشور، از وي خواسته بودند كه به رشد جنبش هاي مقاومت داخلي در ايران توجه كند و دراين راستا اعلام كرده بودند: استفاده از سازمان مجاهدين كه مقر آن در عراق است، اكيداً توصيه مي شود...  در همين ايام، صدام حسين طي سخناني كه در مراسم تشويق خلبانان عراقي ايراد كرده و متن كامل آن از راديو بغداد و سپس ترجمه قسمت هايي از آن از راديو منافقين پخش شده بود، گفته بود: اگر ايراني ها به شرارت ادامه دهند، هيچ كس را در كنار خود نخواهند ديد و مدتي ديگر مي بينند كه مجاهدين خلق به عمق بيشتري در داخل ايران نفوذ مي كنند و در تهران، طاغوت هاي جنگ افروز ايران را سرنگون خواهند كرد...  بنا به اعتراف يكي از اعضاي رده بالاي منافقين كه در جريان عمليات مرصاد توسط رزمندگان ايران دستگير شده بود، چند روز پيش از تهاجم منافقين به كرند و اسلام آباد، محسن رضايي، عضو مركزي سازمان، پس از نشستي با حضور مسعود رجوي و 2 تن از افسران ارشد دايره استخبارات (امنيت) ارتش عراق، از بغداد به واشنگتن رفت و پس از شركت در جلسه خصوصي يكي از كميسيون هاي كنگره آمريكا، به عراق بازگشت و 3 روز بعد عمليات منافقين آغاز شد ...  تمام شواهد، قرائن، اسناد و مدارك به دست آمده و نيز اعترافات افراد دستگير شده در جريان عمليات مرصاد، حكايت از آن دارد كه منافقين نسبت به پيروزي خود در حركتي كه آغاز كرده بودند، اطمينان كامل داشتند. در اين حمله، تقريباً همه افراد رده بالاي سازمان، نظير مهدي ابريشمچي، محمود عطايي، محمد حياتي، ابراهيم ذاكري، مهدي افتخاري و ... شركت كرده بودند. اعزام عناصري نظير آنان، نشان دهنده ميزان اميدواري منافقين به موفقيت طرح بوده است(!) منافقين شركت كننده در اين عمليات، بسياري از اشياي شخصي و لوازمي كه معمولاً يك نيروي عملياتي، به هنگام عمليات همراه خويش ندارد، نظير پاسپورت، عكس هاي خانوادگي، شماره تلفن دوستان و كادو براي آشنايان و ... را با خود آورده بودند و دستگيرشدگان اظهار مي كردند: قرار بود بقيه وسايل و لوازم شخصي را بعداً برايمان بفرستند!! تمامي منافقين دستگير شده، اعم از عناصر رده بالا يا عضو و هوادار معمولي، در اعترافات خويش اظهار مي كردند كه توهم دستيابي به تهران و براندازي جمهوري اسلامي به اندازه اي در ذهن آنان قوي و غير قابل ترديد بوده است كه كمترين محلي براي تصور شكست و ناكامي باقي نگذاشته بود.   صاحبخانه به ما فشار مي آورد... دو روز پس از پذيرش قطعنامه 598 توسط جمهوري اسلامي ايران، محمود عطايي از اعضاي مركزيت سازمان منافقين در يك نشست توجيهي با ساير اعضاي كادر مركزي سازمان، در پاسخ به چند تن از اعضاي رده بالاي اين گروه كه به رغم اطمينان هاي داده شده هنوز هم نسبت به موفقيت آميز!! بودن حركتي كه قرار بود هفته بعد انجام پذيرد، ترديد داشته و آن را انهدام وسيع نيروهاي سازمان مي دانستند، گفت:   مسعود مي گويد كه صاحبخانه به ما فشار مي آورد و در ادامه با يادآوري اين نكته به حاضران كه سازمان و عراق با يكديگر وحدت استراتژيك دارند و ضربه احتمالي به سازمان براي دوستان عراقي نيز نوعي ضربه محسوب مي شود، دوباره موفقيت حتمي عمليات !! اطمينان كامل داده و تآكيد ورزيده بود كه: اين فشار صاحبخانه را نبايد غيردوستانه تلقي كرد؛ چرا كه به هر حال ما سرنوشت مشتركي داريم و آنها به همان اندازه كه براي سربازان خود دل مي سوزانند، براي ما نيز دلسوز هستند . خبرنگار خبرگزاري رويتر در همان ايام، طي گزارشي با اشاره به پذيرش قطعنامه از جانب ايران، درباره واكنش احتمالي عراق اظهار نظر كرده بود: ... ديپلمات ها دچار اين ظن هستند كه بغداد از ارتش آزادي بخش ملي(!) براي حفظ فشار نظامي بر تهران استفاده كند و در عين حال هنوز مي تواند در مقابل خاوير پرزد كوئيار دبيركل سازمان ملل متحد، استدلال كند كه اين كشور نيروهاي خود را از خاك ايران عقب كشيده است.  ارزيابي حركت و عملكرد يك گروه يا جريان وابسته، بدون در نظر گرفتن  كانون وابستگي آن، ارزيابي غلط و نادرستي است و طبعاً نتيجه اي غيرمنطبق با واقع خواهد داشت؛ چرا كه جريان وابسته الزاماً در راستاي اهداف كانون وابستگي خود حركت مي كند و به همين دليل، اگر اين عامل در بررسي عملكرد يك گروه و اهدافي كه از آن دنبال مي كرده است، مورد محاسبه قرار نگيرد، نتيجه به دست آمده، نه تنها قابل اطمينان نيست؛ بلكه گاهي متضاد واقعيت نيز خواهد بود. به عنوان مثال، عملكرد حزب توده را نمي توان به طور مجرد و جدا از اهداف روسيه و ديپلماسي اين كشور در ارتباط با ايران مورد ارزيابي قرار داد؛ حركات و مواضع گروه هاي ملي گرا و ليبرال، اعم از انواع ظاهراً مذهبي يا لائيك نيز تنها در چهارچوب سياستگذاري قدرت هاي غربي قابل تفسير خواهند بود، و بر همين منوال است حركت ضد انقلابيون نيكاراگوئه عليه دولت اين كشور كه تنها با در نظر گرفتن اهدافي كه امريكا عليه دولت ساندنيست ها دنبال مي كند، معنا و مفهوم پيدا مي كند. اما، وابستگي منافقين به عراق، نه مقوله پيچيده اي است كه درك آن به اذهان ژرف انديش نياز باشد و نه مسأله پنهاني است كه پي بردن به آن فقط با دسترسي به اخبار محرمانه و پشت پرده ممكن باشد و اگر از تمامي شواهد، اسناد و مدارك غيرقابل انكار و دلايل بارز و آشكار نيز صرف نظر كنيم، حضور سازمان در عراق با توجه به ساختار حكومتي اين كشور و خوي فاشيستي رژيم صدام، به تنهايي و بدون اين كه به ارائه دلايل ديگري نياز باشد، براي اثبات وابستگي مطلق منافقين به حكام بعثي، كافي خواهد بود، و همان گونه كه قبلاً اشاره شد، سازمان منافقين نيز خود درگذشته، يعني آن هنگام كه تصور نمي كرد روزي به حضور آشكار در عراق مأموريت پيدا كند، بر اين نكته تأييد و تأكيد داشته است. وضوح مزدوري سازمان براي عراق، به اندازه اي روشن و خالي از ابهام بوده است كه رهبران اين گروه، سكوت در اين زمينه را به نفي مستقيم يكي از چند عضو رده بالاي سازمان كه در عمليات مرصاد دستگير شده است، اصرار براي نفي اين مزدودري، نه تنها به دليل وضوح فوق العاده آن، كمترين تأثيري نداشت و مورد باور كسي قرار نمي گرفت، بلكه مسأله را همواره تازه و زنده نگه مي داشت، و حال آن كه رهبران سازمان اميدوار بودند تحت تأثير دو عامل مرور ايام و سكوت اين مسأله حالتي عادي به خود گرفته و از شدت آن كاسته شود و يا حداقل تلقي ميزان اين وابستگي در اذهان، از صورت مطلق به درجات پايين تر تقليل يابد.   انديشه عمليات شايد علت شكل گرفتن انديشه عمليات در ذهن سازمان (منافقين) ناشي از اين احساس بود كه با پايان يافتن جنگ عراق و ايران، فرصت‌ها و محدوده پشتيباني صدام از اين سازمان كاهش خواهد يافت؛ زيرا حكومت ايران از شرايط مناسب‌تري براي به دست گرفتن زمام امور در داخل برخوردار خواهد شد. صدام كه تظاهر به مشورت با ديگران، پيش از اعلام تصميم‌گيري‌هايش مي‌كرد،  با بيان جمله زير، از انگيزه‌هاي تحريك‌آميز خود براي اجراي اين عمليات پرده برداشت؛ او گفت: «شايد اين فرصت طلايي براي نابودسازي رژيم فعلي (ايران) باشد.»   نيروي سازمان (منافقين): نيروي سازمان منافقين در اوت 1988 مشتمل بر 5500 تا 6000 نفر در داخل عراق بود. تعداد قابل توجهي از اينان را نيروهاي اداري و زنان تشكيل مي‌دادند. بيشتر زنان، دوره‌هاي آموزش سنگيني را طي كرده بودند. سازمان، طي دهه  80 تا اوت 1990 كمك‌هاي مالي بالغ بر 20 ميليون دينار در ماه از رژيم عراق دريافت مي‌كرد. اين مبلغ بعد از سال 1990 به دنبال تورم مالي در عراق كه بعد از اشغال كويت به وجود آمد، كاهش يافت. (قيمت دلار در سال‌هاي دهه 80، بين 5/1 تا 3 دينار بود.) اين سازمان در آغاز كار، از طريق انبارهاي ارتش عراق، به جنگ افزارهاي سبك و به ويژه سلاح‌هاي سبك، يعني تفنگ خودكار و مسلسل‌هاي متوسط و مسلسل‌هاي سنگين و موشك اندازهاي  RPGY و خمپاره اندازه‌هاي 82 و 120 ميليمتري مجهز شد، سپس تعدادي زرهپوش و نفربر زرهي در اختيار آنان گذاشته شد. اين سازمان توانست به سلاح‌هاي سنگين بسياري دست يابد؛ گاهي از طرف عراق در اختيار آنها قرار مي‌گرفت و گاهي غنايم گرفته شده از نيروهاي ايراني بود. در نتيجه (سازمان منافقين) به يك نيروي ضربتي مجهز به تانك‌ها و نفربرهاي زرهي و توپخانه متوسط و سنگين و موشك‌هاي ضدتانك هدايت شونده تبديل شد. علاوه بر آن، اقدام به خريد تعداد زيادي خودرو وانت و كاميون‌هاي باري به منظور نقل و انتقال سريع و نصب مسلسل‌هاي سنگين از نوع «ولاديمير» بر روي وانت‌ها كردند. با وجود اين كه كمك‌هاي ارائه شده از سوي رژيم عراق به اين سازمان بسيار زياد بود، ولي منافقين داراي منابع مالي خصوصي در خارج از عراق نيز بودند كه در هنگام نياز از آن استفاده مي‌كردند. اين سازمان داراي پادگان‌هاي آموزشي در داخل عراق است. محل اقامت اصلي آنان در منطقه «الخاص» واقع  در شمال بغداد است. در حالي كه قرارگاه اصلي‌شان در داخل شهر بغداد است و اطراف آن را با اقدامات حفاظتي سطح بالا محافظت مي‌كنند. اين قرارگاه مورد حمله سه گلوله خمپاره سنگين قرار گرفت كه از فاصله 500 متري شليك شده بود. اين حمله در ماه ژانويه 1997 صورت گرفت. سازمان در جريان عمليات خود، فعاليت‌هاي ستادي را در درون قرارگاه‌هايش به شيوه منظم و بسيار دقيقي انجام داد و داراي شبكه‌هاي تماس بي‌سيمي خوبي بود. سازمان منافقين اطلاعات قابل توجهي درباره اوضاع ايران به دست مي‌آورد؛ ولي اين اطلاعات نمي‌توانست در سطح اطلاعاتي باشد كه استخبارات نظامي عراق به دست مي‌آورد. البته عراق از برخي اطلاعات جمع‌آوري شده توسط اين سازمان نيز استفاده مي‌كرد.   آمادگي براي عمليات: فعاليت ‌هاي سازمان (منافقين) با پرده‌پوشي و پنهان‌كاري تمام انجام مي‌شد. كنترل و مراقبت قاطعي صورت مي‌گرفت و نيرهاي پايبند به آموزش‌ها و تعليمات و شناسايي و برنامه‌ريزي براي عمليات بودند. از آن‌جا كه عراق تنها كشوري است كه به صورت آشكار از مخالفان ايران پشتيباني به عمل مي‌آورد و شايد تنها دولتي است كه به صورت سخاوتمندانه پشتيباني‌هايي را در اختيار اين سازمان قرار مي‌دهد، بايد گفت كه دو گروه از معارضان ايران مورد توجه عراق قرار گرفته‌اند، يكي سازمان منافقين و ديگري «حزب دموكرات كردستان ايران»، كه در سطح پايين‌تري از پشتيباني‌هاي دولت عراق بهره مي‌برد. سازمان (منافقين) براي عمليات دست به اقدامات گسترده زير زد: - خريد گسترده و در بازارهاي اتومبيل عراق، به گونه‌اي كه سبب جهش بزرگي در قيمت اتومبيل‌ها شد.  - تقاضاهاي اين سازمان در تهيه انواع سلاح‌ها، تجهيزات و مهمات از طريق انبارهاي ارتش عراق تامين گرديد. علاوه بر آن، خشكبار و كنسرو، به عنوان مواد غذايي اضطراري نيز فراهم شد. - اقدامات گشتي- شناسايي ميداني در خطوط مقدوم و عقبه عمليات انجام شد. - دستورهاي لازم درباره جزييات طرح‌ها و اقدامات عمليات، در مدت زمان بسيار محدودي صادر شد. - قرارگاه عملياتي ويژه عمليات در قرارگاه سپاه دوم، در «منصوريه الجبل» واقع در جاده «بغداد- خانقين» بازگشايي گرديد. - ارتباطات لازم ايجاد و تحت كنترل قرار گرفت. - نيروهاي مسلح زميني وهوايي عراق، به حالت آماده باش صد درصد درآمدند؛ در حالي كه همگي در موقعيت‌هاي خود به سر مي‌بردند.   - ماموريت‌هاي مشخصي براي نيروهاي هوايي وهوا نيروز به منظور پشتيباني از عمليات تعيين گرديد و اهداف از طريق عكس‌هاي هوايي و اطلاعات استخباراتي شناسايي شد. - رهبري سازمان منافقين به قرارگاه عملياتي «منصوريه الجبل» منتقل گرديد. سرلشكر «فاضل البراك»، سپهبد «صابر الدوري» و سرلشكر ستاد «وفيق سامرايي» و «سيد احسان محمد جاسم الديري» «مدير كل سرويس‌هاي اطلاعاتي و مسوولان شعبه تركيه و ايران، براي پي‌گيري اوضاع به اين قرارگاه منتقل شدند.   وضعيت ايران نيروهاي ايران و عراق به دنبال پشت سرگذاشتن 8 سال جنگ، از مرحله صلح با استراحت نيمه كاملي استقبال به عمل آوردند. نيروهاي ايران اقدام به سبك كردن و عقب كشيدن تعدادي از يگان‌هاي خود از منطقه مورد نظر در اين عمليات، در محور «خانقين- تهران» كردند و تعدادي از يگان‌هاي لشكر 81 زرهي و سپاه پاسداران به پادگان‌هايشان و مناطق غيررسمي منتقل شدند. در محور عملياتي سازمان، غير از چند يگان سبك، نيروي ديگري حضور نداشت و علاوه بر آن، فعاليت در بسياري از نقاط ديده‌باني اطلاعاتي نيز متوقف شده و به عنوان يك از پيامدهاي طبيعي صلح، شبكه جمع‌آوري اطلاعات ضعيف شده بود. در مجموع، آمادگي رزمي به پايين‌ترين سطح ممكن تنزل پيدا كرده بود. محور عمليات مشتمل بر مناطق كوهستاني  بسيار صعب العبور و در عمق ده‌ها كيلومتري، خالي از جمعيت بود. جاده آسفالته، شهر ويران شده قصرشيرين را به شهر اسلام‌آباد، كه پيش از اين «شاه‌آباد» خوانده مي‌شد، وصل مي‌كرد. جاده «قصرشيرين- تنگه پاطاق- اسلام آباد» بسيار صعب العبور بود. جاده «قصرشيرين- گيلان‌غرب- اسلام آباد» نيز از جنوب تنگه مي‌گذشت. در شهر اسلام آباد يك پادگان دايمي متعلق به يكي از تيپ‌هاي لشكر 81 زرهي وجود داشت. منطقه حدفاصل بين اسلام آباد و كرمانشاه (كه در فاصله 175 كيلومتري مرزهاي عراق قرار دارد) شامل رشته كوه‌هاي موازي است كه جاده اصلي را قطع مي‌كند. زميني به مساحت 8 تا 15 كيلومتر بين هر دو رشته كوه وجود داشت كه حوضچه‌هايي را در برداشت و از ناهمواري و پست و بلندي كمتري برخوردار بود.   اجراي عمليات به محض صدور فرمان لازم، نيروهاي سازمان منافقين، خط مرزي را در نورديده و با استفاده از خودروهاي وانت كه بر روي آنها مسلسل‌هاي سنگين نصب شده بود و همچنين با استفاده از نفربرهاي زرهي و زرهپوش‌هاي چرخ‌دار روسي و فرانسوي¬PMP و بنهارد و 60PTR، پيشروي  مكانيزه سريع خود را آغاز كردند. در موج اول حمله حدود 2200 نيروي مسلح زن و مرد حضور داشتند. هواپيماهاي جنگيده «ميگ 23» و «ميراژاف يك» عراقي به منظور حفاظت از نيروهاي عمل كننده در برابر دخالت احتمالي نيروي هوايي ايران، اقدام به پروازهاي گشتي مسلحانه و برقراري پشتيباني هوايي نزديك كردند. پيشروي اوليه سبب شد تا اين نيروها به عنوان يك نيروي كاملاً غافلگير كننده و قوي پيشروي كنند و به شهر اسلام آباد واقع در 100 كيلومتري (خط حركتشان) دست يابند. آنها نيروهاي موجود در اين شهر را غافلگير كرده و پادگان و مناطق و موقعيت‌هاي حساس اين شهر را ظرف مدت زمان كوتاهي (چند ساعت) به اشغال خود در آوردند. نيروهاي بعدي با بهره‌گيري از موفقيت‌هاي به دست آمده، در چهارچوب برنامه تعيين شده براي دستيابي به شهر تهران، حمله خود را از سر گرفتند. بديهي بود كه در پشت سر خود، از هيچ‌گونه اقدام دفاعي يا نيروي تاميني در جاده‌ها برخوردار نبودند. رهبران ايران به اطلاعات جامعي در مورد محور و اهداف عمليات و ميزان نيروهاي عمل كننده (سازمان منافقين) دست پيدا كردند و با به حركت درآوردن تعدادي از يگان‌هاي سپاه پاسداران، كه داراي ويژگي‌هاي حركت سبك و سريع بودند و از وسايل نقليه سريع و كوچك استفاده مي‌كردند، واكنش سريعي در مقابل اين رويداد نشان دادند. تعدادي از ارتفاعات و تقاطع جاده‌هاي ارتباطي در فاصله بين اسلام آباد و كرمانشاه را به كنترل خود درآورده و با نيروهاي مقدم منافقين درگير شدند. آنها توانستند تا هنگام آمادگي و تجمع نيروهاي سپاه پاسداران از مناطق مختلف در محور عمليات، منافقين را زمين‌گير و خطوط ارتباطي آنها را در چند نقطه قطع كنند. عمليات نابودسازي منافقين آغاز شد و در همان ابتداي كار، حداقل 1000 منافق كشته، زخمي و اسير شدند. در حالي كه بنا به اطلاعات دريافتي ما، تعداد تلفات منافقين به بيش از 2000 نفر رسيد.   روزشمار عمليات مرصاد 31/4/1366 - روزنامه نيويورك تايمز از عمليات ناوگان امريكا در محافظت از نفت كش‌هاي كويتي انتقار كرد و اين عمليات را در جهت حمايت از عراق دانست.  - پارسونز: «رغبت ايران براي باز نگه داشتن تنگه هرمز، بيش از عراق است.» - سفير عراق در لندن: «ما به كشتي‌ها حمله خواهيم كرد.» - وزير نفت كويت: «نبايد عراق تنها بماند.» - به گفته‌ بي. بي. سي، انگيزه آمريكا از محافظت از نفت‌ كش‌هاي كويتي، اعاده اعتبار از دست‌رفته در جريان مك فارلين است. - تبيين موضع جمهوري‌اسلامي در قبال خليج فارس و قطع‌نامه 598 در مصاحبه مطبوعاتي رئيس جمهوري و سخنان نخست‌وزير.   - آيت‌الله خامنه‌اي: «برخورد ما با آمريكا مهلك خواهد بود.» - عراق اعلام كرد كه قطع‌نامه 598 را پذيرفته است. سخنگوي دولت عراق: «تصويب قطع‌نامه 598 پيروزي سياسي براي عراق است.» - موضع محافل انقلابي لبنان صدور قطع‌نامه 598 سازمان ملل. - سفر دكتر ولايتي به آلمان غربي و مذاكره با مقامات اين كشور.   - نيروهاي سازمان منافقين با پشتيباني و تحريك رژيم عراق، از طريق نوار مرزي سر پل ذهاب و قصرشيرين، تجاوز خود را با نام عمليات «فروغ جاويدان» آغاز كردند. 28/4/1367   - پذيرش قطع‌نامه 598 سازمان ملل از سوي ايران. 31/4/1367   - هارولد بروان: «شكست‌هاي اخير ايران در جنگ و اختلافات داخلي، نقش‌ اساسي در قبول قطع‌نامه 598 به عهده دارد و در عين حال، تهران خود را به طور فزاينده‌اي مواجه با حضور امريكا در خليج فارس مي‌ديد.» - سه روز پس از اعلام تصميم جمهوري‌اسلامي (28/4/1367) مبني بر پذيرش قطع‌نامه عزيز، هيچ‌ اشاره‌اي به پذيرش قطع‌نامه نكرده و در عوض  يك طرح صلح چند ماده‌اي را مطرح كرد.  - سخن‌گوي كاخ سفيد: امريكا معتقد است كه اكنون به عهده ايران است كه نخستين گام را در جهت عادي سازمان روابط ميان واشنگتن و تهران بردارد.  - تصرف قصرشيرين و عبور از ارتفاعات سر پل ذهاب توسط عراق. - عقب‌نشيني نيروهاي خودي از مناطق عملياتي ميمك و هلاله و پيشروي دشمن در مناطق تنگه‌هايي بيجار و بيناي. - موافقت ايران با اعزام هياتي از ناظران سازمان ملل براي برنامه‌ريزي نحوه اجراي آتش بس و نظارت بر اجراي آن.   2/5/1367 - فرانك كارلوچي وزير دفاع امريكا: «حضور نظامي امريكا در خليج‌فارس، تنها وقتي كاهش خواهد يافت كه آتش بس به خصومت‌ها پايان دهد و معين شود كه خليج‌فارس براي كشتيراني امن است.»   - كشته شدن ماهر عبدالرشيد، فرمانده سپاه سوم عراقي. - سفر علي اكبر ولايتي به نيويورك  براي گفتگو با دبيركل سازمان ملل.   3/5/1367 - آغاز عمليات مرصاد؛ شكست پيچيده‌ترين ترفند دشمن و منافقين. - رژيم عراق با به كارگيري گسترده سلاح‌هاي شيميايي در جبهه‌هاي جنگ و موشك‌باران شهرها، توانست شرايط جنگ را به نفع خود تغيير دهد. اين در حالي بود كه كارشناسان نظامي و سياسي ايران، سرگرم بررسي و پذيرش قطع‌نامه 598 شوراي امنيت ملل متحد بودند و سرانجام اين قطع‌نامه  در تاريخ 27/4/1367 از سوي جمهوري‌اسلامي ايران پذيرفته شد.   چهار روز پس از پذيرش قطع‌نامه سازمان ملل، قواي رژيم بغداد در 31/4/1367 به منظور تصرف بخش‌هاي از ايران، تجاوز گسترده‌اي را آغاز كردند؛ ولي با ايستادگي رزمندگان ايران بخش وسيعي از مناطق جنوبي كشور از خطر سقوط نجات يافت. هم‌چنين ارتش عراق در جبهه‌هاي مياني نيز دست به تحريكاتي زد، كه تا حدي مي‌توانست براي تماميت ارضي و استقلال كشور ما خطري به شمار آيد. هدف دشمن در جبهه مياني، زمينه‌سازي براي هجوم سازمان مجاهدين خلق يا همان منافقين بود. در اين جبهه، ارتش عراق با حمله به خطوط پدافندي خود، آنها را سرگرم كرده بود تا نيروي منافقين بتوانند پس از شكسته شدن خط به وسيله ارتش عراق، از نقطه ديگري حركت خود را آغاز كنند. به اين ترتيب، نيروهاي منافقين پس از تصرف جبهه نيروهاي ايراني در منطقه سر پل ذهاب به دست ارتش عراق، بدون آن كه رو به رو باشند، سوار برخودروهاي خود، به سوي كرمانشاه حركت كردند و تا تنگه «چهارزبر» پيش آمدند. اين حركت سريع و حساب شده دشمن، طراحان جنگ و رزمندگان را غافل‌گير كرد. به محض رسيدن خبر هجوم منافقين و ارتش عراق به شهرهاي مختلف كشور، خيل عظيمي از نيروهاي داوطلب به سوي جبهه‌ها روانه شدند. همين امر، محاسبات دشمن را در تصرف بخشي از كشور ايران بر هم زد. در حالي كه هنوز حملات ارتش عراق در جنوب كشور قطعي نشده بود، بخشي از نيروهاي رزمنده جنوب، راهي غرب كشور شدند تا همراه مردم بسيج شوند و تحت عنوان عمليات «مرصاد» به سركوب حملات عراق و منافقين بپردازند. عمليات مرصاد روز 5/5/1367 با رمز «يا صاحب الزمان (عجل‌الله تعالي وجه الشريف) ادركني» براي مقابله با حركت منافقين و بازپس‌گيري اشغال شده انجام گرفت. در اين عمليات كه با فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامي و با پشتيباني هوا نيروز ارتش اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلام آباد- پل دختر وارد عمل شدند و نيروهاي ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزي عقب راند؛ اما قواي ارتش عراق، ارتفاعات مرزي را همچنان در اشغال خود نگه داشتند. در عمليات مرصاد، بيش از 120 دستگاه تانك، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاهره انداز 60 و 80 ميليمتري و 30 عراده توپ 106 ميليمتري دشمن منهدم شدند. همچنين بيش از 20 تيپ مشترك منافقين و ارتش عراق متلاشي شد و تعداد كشته و زخمي‌هاي دشمن از مرز 4800 تن گذشت. در اين عمليات، نزديك به 1000 قبضه آر. پي. جي 7، 700 قبضه تيربار كلاشينكوف، ده‌ها دستگاه خودرو، ده‌ها دستگاه تانك و نفربر، تعدادي تجهيزات پيشترفته الكترونيكي و مخابراتي و مقاديري اسناد درون گروهي منافقين به دست رزمندگان ايران افتاد.   3/5/1367 - بازپس گيري شهر گيلان‌غرب از دست نيروهاي سازمان منافقين و دشمن.   8/5/1367 - تاچر نخست‌وزير انگليس: «تشكيل جلسه شوراي امنيت، به روند برقراري صلح ميان ايران و عراق كمك خواهد كرد. برقراري صلح در منطقه، شكست بنيادگرايي تلقي خواهد شد.»   8/5/1367 - چارلز دمن: امريكا از گروه‌هايي كه در پي سرنگون ساختن دولت ايران از طريق زور هستند، حمايت نمي‌كند.   20/5/1367 - انتخاب ژنرال اسلاو كايوويچ از كشور يوگسلاوي به سمت فرمانده كل گروه ناظران بر آتش بس ميان ايران و عراق.   21/5/1367 - ورود يك ديپلمات انگليسي به ايران ارزيابي امكان بهبود مناسبات با ايران.     برگرفته از سايت پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس ...


زندگي امام خميني

....اخته شـد .امام خمينـى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پيكهايى به ايران, ارتباط خويـش را با مبارزيـن حفظ نموده و آنان را در هر منـاسبتـى به پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قيام 15 خـرداد فـرا مى خواند . امام خمينى در تمام دوران پـس از تبعيد, عليرغم دشواريهاى پديد آمـده, هيچگاه دست از مبارزه نكشيـد, وبا سخنـرانيها و پيامهاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .  امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفتح فلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خـويـش را دربـاره مسأل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در هميـن مصاحبه بر وجـوب اختصاص بخشـى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد . اوايل سال 1348 اختلافات بيـن رژيـم شاه و حزب بعث عراق بـر سـر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايرانيان مقيـم اين كشـور را در بدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بعث بسيار كوشيد تا از دشمنى امام خمينى با رژيـم ايران در آن شرايط بهره گيرد .  چهار سال تـدريـس, تلاش و روشنگرى امام خمينـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيشمار داخل كشـور مخاطبيـن زيادى در عراق, لبنان و ديگـر بلاد اسلامـى بـودنـد كه نهضت امام خمينـى را الگـوى خـويـش مى دانستند .  امـام خمينـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 ): نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسيارى از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خمينى طـى تلگرافى به رئيـس جمهور عراق شديدااقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام خمينى در اعتراض به شرايط پيـش آمده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بغداد بـا آگـاهـى از پيـامـدهـاى هجـرت امام خمينى در آن شـرايط اجـازه خـروج نـدادنـد .  سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد, مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـى بـود. فريادهاى درود بر خمينـى ومرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهاى چـريكـى متلاشـى شـده وشخصيتهاى مذهـى و سياسـى مبـارز گـرفتـار زندانهاى رژيم بودند .  شاه در ادامه سياستهاى مذهب ستيز خـود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـى كشـور را از مبدإ هجرت پيامبر اسلام به مبدإ سلطنت شاهان هخامنشى تغـيير داد. امام خمينى در واكنيشى سخت, فتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـى پايه شاهنشاهـى داد. تحريـم استفاده از ايـن مبدإ موهوم تاريخى همانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوى مردم ايران استقبال شـد و هر دو مـورد افتضاحـى براى رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقب نشينـى و لغو تـاريخ شاهنشاهى شد .  اوجگيـرى انقلاب اسلامـى در سـال 1356 و قيـام مـردم: امام خمينـى كه به دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهايت بهره بـردارى را كـرد. امام خمينى در مرداد 1356 طـى پيامى اعلام كرد : اكنـون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطبـوعات خارجى فرصتـى است كه بايد مجامع علمى و فرهنگـى و رجال وطنخـواه و دانشجـويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامـى در هـر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند .  شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمينى در اول آبان 1356 و مراسـم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقطه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهبى ايران بـود. امام خمينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفيه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى توهيـن آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به ايـن مقاله, به قيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شـد كه طــــى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدنـد . شاه عليـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شـده را خامـوش كند . او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بعنــــوان تنها راه باقيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا به كـودتاى نظامـى ارزيابـى مى كرد .  هجـرت امـام خمينـى از عراق به پـاريـس: در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران, عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد . روز 12 مهر ,امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گفت. دولت كويت با اشاره رژيـم ايران از ورود امام خمينى به ايـن كشـور جلوگيرى كـرد. قبلا صحبت از هجـرت امام خمينى به لبنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم به هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهر ايشان وارد پاريس شدند .  و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيان در نوفل لوشاتـو ( حـومه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. مإمـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جمهور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فعاليت سياسـى به امام خمينى ابلاغ كـردنـد. ايشان نيز در واكنشـى تنـد تصـريح كـرده بـود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگاه به آن فـرودگاه و از ايـن كشور به آن كشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد . امام خمينى در ديماه 57 شوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطنت و اخذ رإى اعتماد بـراى كـابينه بختيار در روز 26 ديماه از كشـور فـرار كرد. خبـر در شهر تهران و سپـس ايران پيجيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند .  بـازگشت امـام خمينـى به ايـران پـس از 14 سـال تبعيـد: اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام خمينى در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كـس كه مى شنيد اشك شـوق فرو مـى ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامهايى به مردم ايران گفته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشت ساز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بختيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.  دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومت نياورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابقه مـردم ايـران چنـان عظيـم و غيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعتراف شـده و مستقبليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند .  سرنگونى نظام شاهنشاهى و پيروزى انقلاب اسلامى 22 بهمن يوم الله: روز 19 بهمـن 1357 پرسنل نيروى هـوايى در محل اقامت امام خمينى (مـدرسه علـوى تهران) بـا ايشـان بيعت كـردند. سفارت آمريكا و شـوروى بـوسيله ساواكيها و پـس مانده هاى رژيـم شاه و با تحريك گروهكهاى كمـونيستـى به اصطلاح مجاهدين خلق ( منافقيـن ) در حـركتهاى ايذايـى عليه انقلاب مشـاركت فعال داشتنـد . گـروهك تروريستـى فرقان , انديشمند برجسته و عضـو شـوراى انقلاب , علامه مرتضى مطهرى را در تاريخ 12/2/58 و آيه الله قاضـى طباطبايى 10/ 8/58 و دكتر محمـد مفتح 28/9/58 و حاج مهدى عراقـى و پسـرش 4/6/58 تـرور كـرد و در تـرور آقـايان هـاشمـى رفسنجـانـى و مـوسـوى اردبيلـى نـاكـام مـاند .  كمتر از دو ماه از پيروزى انقلاب نمـى گذشت كه 2 / 98 درصد راى دهندگان در رفرانـدوم 12 فروردين سال 58 در يكـى از آزادتـريـن انتخـابـات تـاريخ ايـران رإى به استقـرار نظام جمهورى اسلامـى دادند و متعاقب آن انتخابات پياپى براى تدويـن و تصـويب قانـون اساسـى و انتخاب نمايندگان مجلـس شـوراى اسلامـى برگزار گرديد .  امام خمينى پـس از پيروزى انقلاب در تاريخ دهـم اسفنـد 1357 از تهران به قـم آمده بود و تازمان ابتلإ به بيمارى قلبى 2 بهمـن 1358 ) در ايـن شهر بود . حضرت امام خمينى پس از 39 روز مداوا در بيمارستان قلب تهران , مـوقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ساكـن شد و سپـس در تاريخ 27 / 2 / 1359 بنا به تمايل خـود به منزلـى محقر متعلق به يكـى از روحـانيـون ( حجه الاسلام ) سيـد مهدى امــــام جمارانـى ) در محله جماران نقل مكـان كـرد و تـا زمـان رحلت در همين منزل ماند .  در انتخابات اوليـن دوره رياست جمهورى ايران ( 5 / 11 / 1358 ) و در حاليكه امام خمينـى در بيمارستان قلب تهران بستـرى بـود , آقاى ابـو الحسـن بنى صدر از رقباى خـود پيشـى گرفت . او كه در آستانه پيـروزى انقلاب به كشـور بازگشته بـود بـا سخنـرانيهاى و ارأه كتابهاى خـويـش از خـود چهره اى مـذهبـى انقلابـى و اقتصاد دانى آگاه ارأه مى كرد .  امام خمينى در مراسـم حكم تنفيذ رياست جمهورى وى فرمودند : مـن يك كلمه به آقاى بنى صدر تذكر مى دهم . اين كلمه براى همه است: (( حب الدنيا راس كل خطيئـه)) كيـش شخصـيت آقاى بنى صدر و قدرت طلبـى وى مـانع از بكـار گيـرى ايـن نصيحت شـد. وحدت ملـى با اختلاف افكنيهاى بنـى صدر به مخاطره افتاده بـود .  سرانجام امام خمينى طـى حكمـى كـوتاه در 20 خرداد 1360 بنى صدر را از فرماندهى كل قوا عزل و متعاقب آن مجلـس شوراى اسلامى رإى به بى كفايتى وى داد . از اين پـس منافقيـن رسما دست به اقدامات براندازى و فعاليتهاى تروريستـى زدندو سران و اعضاى آن در خانه هاى تيمى مخفى شدند . حزب جمهورى اسلامى در رإس حملات تروريستـى منافقيـن قرار داشت . ايـن حزب پـس از پيـروزى انقلاب بـا همت بزرگانـى همچـون حضـرات آقـايان : خـامنه اى , دكتـر بهشتـى , دكتـر بـاهنـر , هـاشمـى رفسنجانى , و موسـوى اردبيلى به منظور سازماندهى نيروهاى مومـن به راه امام خمينى و مقـابله بـا تحـركات گـروهكهاى سياسـى ضـد انقلاب تشكيل شده بود . آيه الله خامنه اى روز 6 تير ماه 1360 بـر اثر انفجار بمبـى كه منافقيـن در مسجـد ابـاذر تهران كـار گذاشته بـودنـد به هنگـام سخنرانـى مجروح گرديـد . فرداى آن روز فاجعه اى عظيـم به وقـوع پيوست . 72 تـن از كار آمدتريـن عناصر نظام اسلامى و ياران امام خمينى كه در ميان آنان رئيـس ديوانعالى كشـور ( دكتر بهشتى ) , چند تـن از وزرا , تعدادى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى وجمعى از مسئوليـن قـوه قضـأيه وجمعى از منتفكـريـن و نـويسنـدگان و نيروهاى انقلابـى حضـور داشتند , در مقر حزب جمهور اسلامى بر اثر انفجار بمبى قوى كه عامل نفوذى سازمان منافقيـن كار گذاشته بود , شهيد شدند . دو ماه بعد در روز 8 شهريـور 1360 آقاى محمد على رجايـى چهره محبـوب مردم ايران كه بعد از عزل بنـى صدر از سـوى مردم به رياست جمهورى انتخاب شده بود به همـران حجـه الاسلام دكتر محمـد جـواد باهنـر ( نخست وزير ) در محل كار خـويـش با انفجار بمبى ديگر به شهادت رسيدند .  منافقين در نظر مردم ايران منفورتريـن مجرمينى هستند كه هيچگاه جنايات جانيان مشهور تـاريخ معاصـر ايـران به آنان نمـى رسـد . علاوه بـر شهادت 72 نفر از محبـوبتريـن شخصيتهاى نظام اسلامـى در انفجار مقـر حزب جمهورى اسلامـى وشهادت رئيـس جمهور و نخست وزير ايران , چهره هاى برجسته ديگرى نيز بـوسيله اقـدامات تروريستـى منافقيـن از مردم ايران گرفته شـدنـد كه مـى تـوان از ترور آيه الله صـدوقـى امام جمعه يزد ( 11 / 4 / 61 ) , تـرور آيه الـله دستغيب امام جمعه شيراز ( 20 / 9 / 60 ) , ترور آيه الله مدنـى امام جمعه تبـريز ( 20 / 6 / 60 ) , آيه الله قـدوسـى به همراه سرتيپ دستجردى ( 14 / 6 60 ) و ترور حجه الاسلام هاشمـى نژاد ( 7 / 7 / 60 ) و دهها شخصيت روحـانـى ديگـر نام بـرد كه هـر يك در منطقه اى وسيع از ايران بـر دلهاى مـردم حكـومت داشتنـد و نقـش آفـرينـان نهضت امـام خمينـى بـودند.  جنگ تحميلـى و دفـاع 8 سـالهامام خمينى و ملت ايـران: شكست طرحهاى برانـداز نظام جمهورى اسلامـى با استفاده از محاصره اقتصادى و سياسـى كه از سـوى آمـريكا در جهان پيگيرى مـى شـد و شكست ايـن كشـور در عمليات صحراى طبـس پـس از اشغال لانه جاسـوس آمريكا , و ناكامى در تجزيه كردستان , هيئت حاكمه ايـن كشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامى تمام عيار سـوق مـى داد روحيه قـدرت طلبـى صـدام و خصـومتهاى مـرزى گذشته دو كشـور نيز شرايطـى ا يدهآل براى آمريكا پـديـد مـى آورد تا به صـدام براى تجاوز و ا شغال نظامـى ايران چـراغ سبز داده و فرمان عمليات را صادر كند .  به هـر حـال ارتـش عراق در روز 31 شهريـور 1359 تجـاوز گستـرده تظامى خـويـش را در طول 1280 كيلومتر مرز مشترك از شمالى تريـن نقطه مـرز مشتـرك با ايران تا بنـدر خـرمشهر و آبادان در جنـوب ايران آغاز كرد . همزمان هـواپيماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و منـاطق ديگر را( در سـاعت 2 بعد از ظهر) بمبـاران كـردند. ارتـش ايران كه بر اثر حـوادث انقلاب به شدت آسيب ديده و از هـم گسيخته بـود , دوران اوليه بـازسـازى خـود را مـى گذراند.  سپاه تازه تإسيـس پـاسـداران انقلاب ا سلامـى كه به فـرمان امام خمينـى تشكيل شـده بود در آغاز راه بـود و نيـرو , تجهيزات , و تجـربه كـافـى در روزهـاى نخست جنگ نداشت. نخستيـن واكنشهاى امام خمينى واولين پيامها و سخنرانيهاى امام خمينى در رابطه بـا تجـاوز ارتـش عراق از لحـاظ شنـاخت شخصيت وى و نــوع فرماندهـى او بسيار جالب تـوجه است كه در اينجا مجال بازگـويـى ظرافتها و ويژگيهاى آن نيست . امام خمينى بـى درنگ فرمان مقاومت صادر كرد . قبلا فرمان امام خمينى مبنى بر بسيج عمومى و تشكيل ارتـش بيست ميليونى بـا استقبـال جـوانـان انقلابـى ايـران مـواجه و آمـوزش و اعزام بسيجيـان به جبهه هـا فضـاى ايـران را دگـرگـون سـاخته بــود . مـوفقيتهاى پياپـى رزمنـدگان سپـاه اسلام آثـار شكست را در جبهه بعثيها نمايان ساخت . انـواع سلاحهاى پيشرفته اى كه حتـى در شـرايط صلح نيز تهيه آنها دشـوار و به چنـديـن سال پيگيـرى و مذاكـره و امتياز دادن نياز داشت به سـرعت در اختيـار صـدام قـرار گرفت.  مـوشكهاى اگزوسه و هواپيماهاى سوپراتاندارد فرانسـوى از آنجمله اند . امام خمينى در شرايطـى دفاع مقدس ملت را هدايت مى كرد كه جمهورى اسلامى رسما از سـوى آمريكا و اروپا تحريـم تسليحاتى شده بود و براى يافتـن يك قطعه هواپيماهايش مى بايست ماهها وقت صرف كند .  سقوط صدام به دست سپاه اسلام كوس شكست چنديـن قدرت بزرگ جهان را در مقابله بـا انقلاب اسلامـى به صـدا در مـى آورد . اينك بـرخلاف گذشته همه تلاشهاى آمـريكا و شـوراى امنيت بـر مسـدود كـردن راه پيشروى رزمندگان ايرانـى و جلـوگيرى از سقـوط صدام متمركز شـده بـود . قطعنامه 598 شـوراى امنيت از تصويب گذشت . ايـن قطعنامه قسمت عمـده نظرات و شرايط قبلـى ايران براى ترك نبـرد را كه از آغاز دفاع خـويـش بر آنها اصرار مـى ورزيد ولـى سازمانهاى بيـن المللـى به اميد پيروزى صدام زير بار نمى رفتند , پذيرفته بـود  ايـن گروه در پايان بررسى به اتفاق آرإ نظر خـويـش را مبنى بر آماده بـودن شـرايط بـراى اثبـات حقانيت جمهورى اسلامـى در دفاع مقـدس 8 ساله و تـرك مخـاصمه بـر اساس مفاد قطعنامه 598 بـود .  پيـام امـام خمينـى معروف به پيـام قبـول قطعنـامه تعبيـر امام خمينـى از پذيـرش قطعنامه به عنـوان جام زهـر خـود حقايقـى ناگفته دارد و حاوى نكات ظريف بسيارى است كه بيان آنها در ايـن مقاله نمـى گنجـد و فقط به ذكر فـرازى از پيام امام خمينىدر ايـن رابطه بسنـده مـى شـود : و اما در مـورد قبـول قطعنامه كه حقيقتا مسئله بسيار تلخ و ناگـوارى براى همه و خصـوصا براى مـن بود , ايـن است كه مـن تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در چنگ بـودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مـى ديدم ولى به واسطه حـوادث و عواملـى كه از ذكر آن فـعلا خـوددارى مـى كنـم و بـه اميد خـداوند در آينده روشـن خواهد شد و با تـوجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه مـن به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم , با قبول قطعنامه و آتـش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانـم و خـدا مـى دانـد كه اگر نبـود انگيزه اى كه همه ما و عزت و اعتبار مـا بـايـد در مسيـر مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شـود هرگز راضـى به ايـن عمل نمى بـودم و مـرگ و شهادت بـرايـم گـواراتـر بـود. اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم ومسلـم ملت قهرمـان و دلاور ايـران نيز چنيـن بـوده و خـواهـد بـود ... از جمله شگفتيهاى دوران طـولانـى دفاع مقـدس ملت ايـران آنكه در تمام ايـن مـدت مردم ايران نشاط خـود را براى سازندگـى و جبران خـرابيهاى به ارث مانده از رژيـم سابق هيچگاه از دست ندادنـد و در هميـن مـدت علاوه بر اداره كامل امـور جبهه ها , طرحهاى بزرگ بازسازى و نوسازى كشـور از پروژه هاى عظيـم سد سازى و راه سازى گرفته تا طرحهاى توسعه اكتشافات و بهره بـر...


خطبه فدك

....آنكه از دست قدرتمندان و گرگهاى عرب و سركشان اهل كتاب ناراحتیها كشیدید. هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام كه شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشركین دهان بازكرد، پیامبر برادرش را در كام آن افكند، و او تا زمانى كه سرآنان را به زمین نمى‏كوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمى‏كرد، باز نمى‏گشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، كوشیده در امر او، نزدیك به پیامبر خدا، سرورى از اولیاء الهى، دامن به كمر بسته، نصیحت‏گر، تلاشگر، و كوشش‏كننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامت‏كننده نمى‏هراسید. و این در هنگامه‏اى بود كه شما در آسایش زندگى مى‏كردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بسر مى‏بردید تا ناراحتى‏ها ما را در بر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام كارزار عقبگرد مى‏كردید، و به هنگام نبرد فرار مى‏نمودید. فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فیكُمْ حَسْكَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ كاظِمُ الْغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِكُمْ، وَ اَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِكُمْ، فَأَلْفاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاحِظینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَكُمْ فَوَجَدَكُمْ خِفافاً، وَ اَحْمَشَكُمْ فَاَلْفاكُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ غَیْرَ اِبِلِكُمْ، وَ وَرَدْتُمْ غَیْرَ مَشْرَبِكُمْ. هذا، وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَالْكَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا یَنْدَمِلُ، وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ، اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْكافِرینَ. فَهَیْهاتَ مِنْكُمْ، وَ كَیْفَ بِكُمْ، وَ اَنَّى تُۆْفَكُونَ، وَ كِتابُ اللَّهِ بَیْنَ اَظْهُرِكُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْكامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِكُمْ، أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟ اَمْ بِغَیْرِهِ تَحْكُمُونَ؟ بِئْسَ لِلظَّالمینَ بَدَلاً، وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِی الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینِ. و آنگاه كه خداوند براى پیامبرش خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید، علائم نفاق در شما ظاهر گشت، و جامه دین كهنه، و سكوت گمراهان شكسته، و پست رتبه‏گان با قدر و منزلت گردیده، و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد، و در خانه‏هایتان بیامد، و شیطان سر خویش را از مخفى‏گاه خود بیرون آورد، و شما را فراخواند، مشاهده كرد پاسخگوى دعوت او هستید، و براى فریب خوردن آماده‏اید، آنگاه از شما خواست كه قیام كنید، و مشاهده كرد كه به آسانى این كار را انجام مى‏دهید، شما را به غضب واداشت، و دید غضبناك هستید، پس بر شتران دیگران نشان زدید، و بر آبى كه سهم شما نبود وارد شدید. این در حالى بود كه زمانى نگذشته بود، و موضع شكاف زخم هنوز وسیع بود، و جراحت التیام نیافته، و پیامبر به قبر سپرده نشده بود، بهانه آوردید كه از فتنه مى‏هراسید، آگاه باشید كه در فتنه قرار گرفته‏اید، و براستى جهنم كافران را احاطه نموده است. این كار از شما بعید بود، و چطور این كار را كردید، به كجا روى مى‏آوردید، در حالى كه كتاب خدا رویاروى شماست، امورش روشن، و احكامش درخشان، و علائم هدایتش ظاهر، و محرّماتش هویدا، و اوامرش واضح است، ولى آن را پشت سر انداختید، آیا بى‏رغبتى به آن را خواهانید؟ یا بغیر قرآن حكم مى‏كنید؟ كه این براى ظالمان بدل بدى است، و هركس غیر از اسلام دینى را جویا باشد از او پذیرفته نشده و در آخرت از زیانكاران خواهد بود. اینك این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد كرد. چه نیك داورى است خداوند، و نیكو دادخواهى است پیامبر، و چه نیكو وعده‏گاهى است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان مى‏برند، و پشیمانى به شما سودى نمى‏رساند، ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلى رَیْثَ اَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتَها، وَ یَسْلَسَ قِیادَها،ثُمَّ اَخَذْتُمْ تُورُونَ وَ قْدَتَها، وَ تُهَیِّجُونَ جَمْرَتَها، وَ تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشَّیْطانِ الْغَوِىِّ، وَ اِطْفاءِ اَنْوارِالدّینِ الْجَلِیِّ، وَ اِهْمالِ سُنَنِ النَّبِیِّ الصَّفِیِّ، تُسِرُّونَ حَسْواً فِی ارْتِغاءٍ، وَ تَمْشُونَ لِاَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ فِی الْخَمَرِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلى مِثْلِ حَزِّ الْمَدى، وَ وَخْزِالسنان‏فى‏الحشا. وَ اَنْتُمُ الانَ تَزَْعُمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا أَفَحُكْمَ الْجاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ، وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَومٍ یُوقِنُونَ، أَفَلا تَعْلَمُونَ؟ بَلى، قَدْ تَجَلَّى لَكُمْ كَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ أَنّی اِبْنَتُهُ. اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلى اِرْثی؟ یَابْنَ اَبی‏قُحافَةَ! اَفی كِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباكَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِكُمْ، إذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» (1) وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَكَرِیَّا اِذْ قالَ: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْكَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏یَعْقُوبَ»، (2) وَ قالَ: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی كِتابِ اللَّهِ»، (3) وَ قالَ «یُوصیكُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»، (4) وَ قالَ «اِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ». (5) آنگاه آنقدر درنگ نكردید كه این دل رمیده آرام گیرد، و كشیدن آن سهل گردد، پس آتش‏گیره‏ها را افروخته‏تر كرده، و به آتش دامن زدید تا آن را شعله‏ور سازید،و براى اجابت نداى شیطان، و براى خاموش كردن انوار دین روشن خدا، و از بین بردن سنن پیامبر برگزیده آماده بودید، به بهانه خوردن، كف شیر را زیر لب پنهان مى‏خورید، و براى خانواده و فرزندان او در پشت تپه‏ها و درختان كمین گرفته و راه مى‏رفتید، و ما باید بر این امور كه همچون خنجر برّان و فرورفتن نیزه در میان شكم است، صبر كنیم. و شما اكنون گمان مى‏برید كه براى ما ارثى نیست، آیا خواهان حكم جاهلیت هستید، و براى اهل یقین چه حكمى بالاتر از حكم خداوند است، آیا نمى‏دانید؟ در حالى كه براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، كه من دختر او هستم. اى مسلمانان! آیا سزاوار است كه ارث پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابى‏قحافه،آیا در كتاب خداست كه تو از پدرت ارث ببرى و من از ارث پدرم محروم باشم امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه كتاب خدا را ترك كرده و پشت سر مى‏اندازید، آیا قرآن نمى‏گوید «سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زكریا آنگاه كه گفت: «پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، و فرمود: «و خویشاوندان رحمى به یكدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مى‏كند كه بهره پسر دو برابر دختر است»، و مى‏فرماید: «هنگامى كه مرگ یكى از شما فرارسد بر شما نوشته شده كه براى پدران و مادران و نزدیكان وصیت كنید، و این حكم حقّى است براى پرهیزگاران». وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لی، وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبی، وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا، اَفَخَصَّكُمُ اللَّهُ بِایَةٍ اَخْرَجَ اَبی مِنْها؟ اَمْ هَلْ تَقُولُونَ: اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟ اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبی مِنْ اَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟ فَدُونَكَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاكَ یَوْمَ حَشْرِكَ. فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ، وَ الزَّعیمُ مُحَمَّدٌ، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ، وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسِرُ الْمُبْطِلُونَ، وَ لا یَنْفَعُكُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ، وَ لِكُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌّ، وَ لَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ، وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ. و شما گمان مى‏برید كه مرا بهره‏اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه‏اى به شما نازل كرده كه پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا مى‏گوئید: اهل دو دین از یكدیگر ارث نمى‏برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یك دین نمى‏دانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ اینك این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد كرد. چه نیك داورى است خداوند، و نیكو دادخواهى است پیامبر، و چه نیكو وعده‏گاهى است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان مى‏برند، و پشیمانى به شما سودى نمى‏رساند، و براى هرخبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست كه عذاب خواركننده بر سر چه كسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه كه را شامل مى‏شود.   ثم رمت بطرفها نحو الانصار، فقالت:  آنگاه رو بسوى انصار كرده و فرمود:   یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟ اَما كانَ رَسُولُ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ اَبی یَقُولُ: «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلْدِهِ»، سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَكُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ. اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ؟ فَخَطْبٌ جَلیلٌ اِسْتَوْسَعَ وَ هْنُهُ، وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الْاَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَ كُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ انْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصیبَتِهِ، وَ اَكْدَتِ الْامالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضیعَ الْحَریمُ، وَ اُزیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ. فَتِلْكَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْكُبْرى وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمى، لامِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ اُعْلِنَ بِها، كِتابُ اللَّهِ جَلَّ ثَناۆُهُ فی اَفْنِیَتِكُمْ، وَ فی مُمْساكُمْ وَ مُصْبِحِكُمْ، یَهْتِفُ فی اَفْنِیَتِكُمْ هُتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، حُكْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ. «وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِكُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ الشَّاكِرینَ». (6) اى گروه نقباء، و اى بازوان ملت، اى حافظان اسلام، این ضعف و غفلت در مورد حق من و این سهل‏انگارى از دادخواهى من چرا؟ آیا پدرم پیامبر نمى‏فرمود: «حرمت هركس در فرزندان او حفظ مى‏شود»، چه بسرعت مرتكب این اعمال شدید، و چه با عجله این بز لاغر، آب از دهان و دماغ او فروریخت، در صورتى كه شما را طاقت و توان بر آنچه در راه آن مى‏كوشیم هست، و نیرو براى حمایت من در این مطالبه و قصدم مى‏باشد. آیا مى‏گوئید محمد صلى اللَّه علیه و آله بدرود حیات گفت، این مصیبتى است بزرگ و در نهایت وسعت، شكاف آن بسیار، و درز دوخته آن شكافته، و زمین در غیاب او سراسر تاریك گردید، و ستارگان بى‏فروغ، و آرزوها به ناامیدى گرائید، كوهها از جاى فروریخت، حرمتها پایمال شد، و احترامى براى كسى پس از وفات او باقى نماند. بخدا سوگند كه این مصیبت بزرگتر و بلیّه عظیم‏تر است، كه همچون آن مصیبتى نبوده و بلاى جانگدازى در این دنیا به پایه آن نمى‏رسد، كتاب خدا آن را آشكار كرده است، كتاب خدایى كه در خانه‏هایتان، و در مجالس شبانه و روزانه‏تان، آرام و بلند، و با تلاوت و خوانندگى آن را مى‏خوانید، این بلائى است كه پیش از این به انبیاء و فرستاده شدگان وارد شده است، حكمى است حتمى، و قضائى است قطعى، خداوند مى‏فرماید: محمد پیامبرى است كه پیش از وى پیامبران دیگرى درگذشتند، پس اگر او بمیرد و یا كشته گردد به عقب برمى‏گردید، و آنكس كه به عقب برگردد بخدا زیانى نمى‏رساند، و خدا شكركنندگان را پاداش خواهد داد». پس خلافت را بگیرید، ولى بدانید كه پشت این شتر خلافت زخم است، و پاى آن سوراخ و تاول‏دار، عار و ننگش باقى و نشان از غضب خدا و ننگ ابدى دارد، و به آتش شعله‏ور خدا كه بر قلبها احاطه مى‏یابد متصل است. آنچه مى‏كنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانكه ستم كردند به زودى مى‏دانند كه به كدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، ایهاً بَنی‏قیلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُكُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُكُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَكُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیكُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیكُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْكِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَیْتِ. قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ، وَ تَحَمَّلْتُمُ الْكَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ، وَ كافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لا نَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، نَأْمُرُكُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتَّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الْاِسْلامِ، وَ دَرَّ حَلَبُ الْاَیَّامِ، وَ خَضَعَتْ نُعْرَةُ الشِّرْكِ، وَ سَكَنَتْ فَوْرَةُ الْاِفْكِ، وَ خَمَدَتْ نیرانُ الْكُفْرِ، وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرَجِ، وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّینِ، فَاَنَّى حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ، وَاَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ، وَ نَكَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ، وَاَشْرَكْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟ بُۆْساً لِقَوْمٍ نَكَثُوا اَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَۆُكُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ، اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ كُنْتُمْ مُۆمِنینَ. اى پسران قیله- گروه انصار- آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالى كه مرا مى‏بینید و سخن مرا مى‏شنوید، و داراى انجمن و اجتماعید، صداى دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهى دارید، و داراى نفرات و ذخیره‏اید، و داراى ابزار و قوه‏اید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صداى دعوت من به شما مى‏رسد ولى جواب نمى‏دهید، و ناله فریاد خواهیم را شنیده ولى به فریادم نمى‏رسید، در حالى كه به شجاعت معروف و به خیر و صلاح موصوف مى‏باشید، و شما برگزیدگانى بودید كه انتخاب شده، و منتخباتى كه براى ما اهل‏بیت برگزیده شدید! با عرب پیكار كرده و متحمّل رنج و شدتها شدید، و با امتها رزم نموده و با پهلوانان به نبرد برخاستید، همیشه فرمانده بوده و شما فرمانبردار، تا آسیاى اسلام به گردش افتاد، و پستان روزگار به شیر آمد، و نعره‏هاى شرك‏آمیز خاموش شده، و دیگ طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش كفر خاموش و دعوت نداى هرج و مرج آرام گرفت، و نظام دین كاملاً ردیف شد، پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان حیران شده، و پس از آشكارى خود را مخفى گرداندید، و بعد از پیشقدمى عقب نشستید، و بعد ایمان، شرک آوردید. واى بر گروهى كه بعد از پیمان بستن آن را شكستند، و خواستند پیامبر را اخراج كنند، با آنكه آنان جنگ را آغاز نمودند، آیا از آنان هراس داریددر حالى كه خدا سزاوار است كه از او بهراسید، اگر مۆمنید. اَلا، وَ قَدْ أَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ، وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوْتُمْ بِالضّیقِ مِنَ السَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَبْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ، فَاِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ. اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَةٍ مِنّی بِالْخِذْلَةِ الَّتی خامَرْتُكُمْ، وَ الْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُكُمْ، وَ لكِنَّها فَیْضَةُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَةُ الْغَیْظِ، وَ حَوَزُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ، فَدُونَكُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظَّهْرِ، نَقِبَةَ الْخُفِّ، باقِیَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَةِ. فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَكُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ. آگاه باشید مى‏بینم كه به تن‏آسائى جاودانه دل داده، و كسى را كه سزاوار زمامدارى بود را دور ساخته‏اید، با راحت‏طلبى خلوت كرده، و از تنگناى زندگى به فراخناى آن رسیده‏اید، در اثر آن آنچه را حفظ كرده بودید را از دهان بیرون ریختید، و آنچه را فروبرده بودید را بازگرداندند، پس بدانید اگر شما و هركه در زمین است كافر شوید، خداى بزرگ از همگان بى‏نیاز و ستوده است. آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت كاملم بود، به سستى پدید آمده در اخلاق شما، و بى‏وفائى و نیرنگ ایجاد شده در قلوب شما، و لیكن اینها جوشش دل اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب است، و آنچه قابل تحمّلم نیست، و جوشش سینه‏ام و بیان دلیل و برهان، پس خلافت را بگیرید، ولى بدانید كه پشت این شتر خلافت زخم است، و پاى آن سوراخ و تاول‏دار، عار و ننگش باقى و نشان از غضب خدا و ننگ ابدى دارد، و به آتش شعله‏ور خدا كه بر قلبها احاطه مى‏یابد متصل است. آنچه مى‏كنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانكه ستم كردند به زودى مى‏دانند كه به كدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، و من دختر كسى هستم كه ش...


در آستانه سال نو

....، حق پذير است. آن ديگري نسبت به قول و عهد خود بسيار متعهد است، پس خوبي ها را در خودمان شناسايي کنيم و آنها را حفظ نموده و تقويت کنيم.  6- آغاز سال با نام خدا و اولياء خدا سعي کنيم سالمان را با نام خدا آغاز کنيم و پس از آن عرض ارادتي به امام هشتم، ولي نعمت مهربانمان داشته باشيم و آنگاه سلامي به پيشگاه مولا و اماممان بقيه الله الاعظم ارواحنا فداء داشته و از حضرتش بخواهيم که در اين سال بيش از گذشته به ياد و ياور ما باشد.  7- استفاده از فرصت آغاز سال و برنامه هاي مثبت اين ايام در اين ايام زمينه هاي بسيار خوبي است که بايد بهترين برداشت را از آن داشته باشيم. توجه ويژه به والدين، ديدار با فاميل، عيادت بيماران، سرزدن به يتيمان، آشتي کردن و استفاده از طبيعت و مخصوصا از زيارت قبور شهدا غافل نشويم. 8- مراقب لغزشگاهها باشيم بله در اين ايام در شلوغي رفت و آمدها و سير و سفرها، همان گونه که مراقبيم سارقان کيف پولمان را نزنند، بايد مراقب باشيم، شياطين ايمان، تقوا، ارزشهاي ديني و آنچه را در طول اين سال مراقب آن بوديم مورد دستبرد قرار ندهند و خداي ناکرده دستاورد سالمان را در چند روز از کف ندهيم.  9- تعيين چند هدف مهم و کاربردي بهتر است در همين ابتداي سال چند هدف مهم و زيبا را با توجه به شرايط خود تعيين کنيم و مصمم باشيم در سال جديد، آنها را تعقيب نموده و بيشتر به آنها توجه نماييم.  10- آماده شدن براي عرض ارادت به ساحت مقدس صديقه طاهره حضرت زهرا سلام الله عليها که در روزهاي آغازين سال 93 ايام شهادت آن حضرت را در پيش داريم . اميدوارم خداوند متعال در اين سال لطف و رحمت ويژه خود را شامل حال همه شما عزيزان بگرداند. ...


مختصري درباره حضرت زهرا سلام الله

....ان شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.   مکارم اخلاق  سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره می‌نماییم. اما دوباره تأکید می‌کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است. 1-   از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می‌بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن‌بندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می‌شد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن‌بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردن‌بند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن‌بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردن‌بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه‌ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردن‌بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود. گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردن‌بند با برکتی بود، گرسنه‌ای را سیر کرد و برهنه‌ای را پوشانید، پیاده‌ای را صاحب مرکب و فقیری را بی‌نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت. 2-   رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله‌داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می‌خواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصله‌دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود. 3-   امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می‌نمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه‌ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود می‌پرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می‌کرد، آنان را نام می‌برد و بسیار برایشان دعا می‌نمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا می‌نمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."   ازدواج و فرزندان آن حضرت  صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده‌ای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عده‌ای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: "ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطم...


متن زيارت ناحيه مقدسه

....ُ لِلدَّنِىِّ مِنَ الشَّريفِ ، وَ تُساوي فِى الْحُكْمِ بَيْنَ الْقَوِىِّ وَ الضَّعيفِ ، (طريقِ) هدايت را حفظ نموده يارى مينمودى، عدل و داد را گسترش داده و وسعت مى بخشيدى، دين و آئينِ الهى رايارى نموده آشكارمى نمودى، ياوه گويان را (ازادامه راه) بازداشته جلوگيرى ميكردى، حقّ ضعيف را از قوى باز ميستاندى، در قضاوت و داورى بين ضعيف و قوى برابر حُكم مينمودى، كُنْتَ رَبيعَ الاَْيْتامِ ، وَ عِصْمَةَ الاَْ نامِ ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْكامِ ، وَ حَليفَ الاِْنْعامِ ، تو بهار ِسر سبز ِيتيمان بودى، نگاهبان و حافظ مردم بودى، مايه عـزّت و سرافرازى اسلام، معدنِ احكام الهى، هم پيمان نيكى و احسان بودى،  سالِكاً طَرآئِقَ جَدِّك َ وَ أَبيك َ، مُشْبِهاً فِى الْوَصِيَّةِ لاَِخيـك َ ، وَفِىَّ الذِّمَـمِ ، رَضِىَّ الشِّيَمِ ، ظاهِرَ الْكَرَمِ ، مُتَهَجِّداً فِى الظُّلَمِ ، قَويمَ الطَّرآئِقِ ، كَريمَ الْخَلائِقِ ، عَظيمَ السَّوابِقِ ، شَريفَ النَّسَبِ ، مُنيفَ الْحَسَبِ ، رَفيعَ الرُّتَبِ ، كَثيرَ الْمَناقِبِ ، مَحْمُودَ الضَّرآئِبِ ، جَزيلَ الْمَواهِبِ ، حَليمٌ رَشيدٌ مُنيبٌ ، جَوادٌ عَليمٌ شَديدٌ ، إِمامٌ شَهيدٌ، أَوّاهٌ مُنيبٌ ، حَبيبٌ مَهيبٌ ، پوينده طريقه جدّ و پدرت و در سفارشات و وصايا همسانِ برادرت بودى، وفادار به پيمانها، داراى سجاياىِ پسنديده، و باجود و كَرَمِ آشكار بودى، شب زنده دار (به عبادت) در دلِ شبهاىِ تاريك، معتدل وميانه رودرروشها،باسجاياواخلاقِ كريمانه،داراى سوابقِ باعظمتوارزشمند، داراى نَسَبِ شريف، وحَسَبِ والا، بادرجات ورتبه هاىِ رفيع وعالى، مناقب وفضائلِ بسيار، سِرِشتهاو طبيعتهاى مورد ستايش، و با عطايا و مواهبِ بزرگ بودى،حليموصبور،هدايت شده،بازگشت كننده بسوى خدا، باجود و سخاوت ـ دانا ـ توانا و قاطع،پيشواى شهيد،بسيارنالان وگريان در پيشگاه خداوند، محبوب و باهيبت بودى، كُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَلَداً ، وَ لِلْقُرْءانِ سَنَداً مُنْقِذاً  وَ لِلاُْ مَّةِ عَضُداً ، وَ فِى الطّاعَةِ مُجْتَهِداً ، تو براى پيامبر كه درودخدابراووآل اوبادفرزند،و براى قرآن پشتوانهنجات دهنده،و براى امّتِ اسلام بازوى توانا، ودرطاعتِ حقّ كوشا بودى، حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْميثاقِ ، ناكِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ وَ  باذِلاً لِلْمَجْهُودِ ، طَويلَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ ، توحافظِ عهد وپيمانِ الهى، دورى كننده ازطُرُقِ فاسقان بودى، و توآنچه درتوان داشتى (براى اِعلاءِكلمه حقّ) بذل نمودى، داراى ركوع و سجود طولانى بودى، زاهِداً فِى الدُّنْيا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها ، ناظِراً إِلَيْها بِعَيْنِ الْمُسْتَوْحِشينَ مِنْها ، امالُك َ عَنْها مَكْفُوفَةٌ ، وَ هِمَّتُك َ عَنْ زينَتِها مَصْرُوفَةٌ ، وَ أَلْحاظُك َ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ ، وَ رَغْبَتُك َ فِى الاْخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ ، حَتّـى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ ، وَ دَعَا الْغَىُّ أَتْباعَهُ ، تو مانند كسيكه ازدنيا رخت برخواهد بست ازآن روگردان بودى، و مانندكسانيكه ازدنيا در وحشت و هراس بسر ميبرند به آن نگاه ميكردى، آرزوهايت از (تعلّق به) دنيا بازداشته شده، و همّت و كوششت از زيوردنيا رو گردانده بود، ديدگانت از بهجت و سروردنيا بربسته، واشتياق و مِيلَت به آخرت شهره آفاق است، تا آنكه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود، وظلم وسركشى نقاب از چهره بركشيد ، وضـلالت و گمـراهى پيروان خويش را فرا خواند وَ أَنْتَ في حَرَمِ جَدِّك َ قاطِنٌ ، وَ لِلظّـالِمينَ مُبايِنٌ ، جَليسُ الْبَيْتِ وَ الْمِحْـرابِ ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّـذّاتِ وَ الشَّـهَواتِ ، تُنْكِـرُ الْمُنْكَـرَ بِقَلْبِـك َ وَ لِسانِك َ ، عَلى حَسَبِ طاقَتِـك َ وَ إِمْكانِـك َ ، ثُمَّ اقْتَضاك َ الْعِلْمُ لِـلاِْنْكارِ، وَ لَزِمَك َ أَلْزَمَك َ أَنْ تُـجـاهِدَ الْـفُجّـارَ با آنـكه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى، و از ستمكاران فاصله گرفته بودى، و مُلازمِ منزل ومحرابِ عبادت بوده، واز لذّتها وشهوات دنيوى كناره گيربودى، وبرحسب طاقت و تَوانَت مُنكَر رابا قلب وزبانت انكار مى نمودى، پس ازآن علم ودانشت اقتضاى انكارِ آشكار نمود، و برتو لازم گشت لازم نمود بابدكاران روياروى جهادكنى،     ، فَـسِـرْتَ فـي أَوْلادِكَ وَ أَهـاليـك َ ، وَ شيعَـتِك َ وَ مَواليك َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَـقِّ وَ الْبَـيّـِنَـةِ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى اللهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ ، وَ الطّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَيْتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّـغْيانِ، بنابراين درميان فرزندان و خانواده ات، و پيروان و دوستانت روانه شدى، وحقّ وبرهان را آشكارنمودى، وباحكمت وپندواندرزِ نيكو (مردم را) بسوىِ خدا فراخواندى، وبه برپادارىِ حدودِ الهى ، و طاعتِ معبود امر نمودى ، و از پليدى ها و سركشى نهى فرمودى وَ واجَهُـوك َ بِالظُّـلْمِ وَ الْعُـدْوانِ، ولى آنهابه ستم ودشمنى روياروىِ تو قرار گرفتند، فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْيعازِ لَهُمْ الاْيعادِ إِلَيْهِمْ  ، پس تو نيزباآنان به جهاد برخاستى پس ازآنكه(حقّ را)به آنان گوشزد نمودى آنها رابه عـذابِ الهى تهديد نمودى، وَ تَأْكيدِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ ، و حجّت را بر آنها مؤكّد فرمودى، فَنَكَثُوا ذِمامَك َ وَ بَيْعَتَك َ ، ولى عهد و پيمان وبيعت تو را شكستند، وَ أَسْخَطُوا رَبَّك َ وَ جَدَّ ك َ ، و پروردگار تو جدّت را بخشم آوردند وَ بَدَؤُوك َ بِالْحَرْبِ ، و با تو ستيز آغازيدند، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ ، پس توبه جهت زد و خورد و پيكار استوار شدى، وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُـجّارِ ، ولشكريان فاجر راخورد و آسيا نمودى، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ ، ودرگَرد وغُبار ِنبرد فرو رفتى، مُجالِداً بِذِى الْفَقارِ ، كَأَنَّك َ عَلِىٌّ الْمُخْتارُ ، وچنان با ذوالفقار جنگيدى، كه گويا علىّ مرتضى هستى، فَلَمّا رَأَوْك َ ثابِتَ الْجاشِ، غَيْرَ خآئِف وَ لا خاش ، نَصَبُوا لَك َ غَوآئِلَ مَكْرِهِمْ ، پس چون تورابا قلبى مطمئن، بدون ترس و هراس يافتند، شرورِ مكر و حيله شان رابرتو برافراشتند وَ قاتَلُوكَ بِكَيْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، واز درِ نيـرنگ و فساد باتو قتال نمودند، وَ أَمَرَ اللَّعينُ جُنُودَهُ ، فَمَنَعُوك َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ ، وآن ملعون لشكريانش رافرمان داد، تاتورا ازآب و استفاده آن منع نمودند، وَ ناجَزُوك َ الْقِتالَ ، وَ عاجَلُوك َ النِّزالَ ، وَ رَشَقُوك َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ ،وَ بَسَطُوا إِلَيْك َ أَكُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ يَرْعَوْا لَك َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فيك َ أَثاماً، في قَتْلِهِمْ أَوْلِيآءَك َ ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَك َ ، و با توقتال نمودند، و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند، و تيرهاو خدنگهابسوى توپرتاب نمودند، و براى استيصال و ناچار نمودن تو دست دراز كردند، و حُرمتى براى تو مراعات نكردند، و ازهيچ گناهى درموردتو خوددارى ننمودند، چه دركشتن آنهادوستانت را، و چه درغارت اثاثيه خيمه هايت، وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِى الْهَبَواتِ ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِيّاتِ ، (بارى)تودرگَرد وغُبارهاى جنگ پيش تاختى، وآزارواذيّتهاى فراوانى تحمّل نمودى، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِك َ مَلآئِكَةُ السَّماواتِ، آنچنانكه فرشتگانِ آسمانها ازصبر و شكيبائى توبه شگفت آمدند، فَأَحْدَقُوا بِك َ مِنْ كُلّ ِالْجِهاتِ ، وَ أَثْخَنُوك َ بِالْجِراحِ ، پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند، وَ حالُوا بَيْنَك َ وَ بَيْنَ الرَّواحِ ، وَ لَمْ يَبْقَ لَك َ ناصِرٌ ، و راه خلاص ورفتن برتو بستند، تاآنكه هيچ ياورى برايت نماند، وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِك َ وَ أَوْلادِك َ ، حَتّى نَكَسُوكَ عَنْ جَوادِك َ، ولى توحسابگر(عمل خويش براى خدا)و صبوربودى، اززنان وفرزندانت دفاع وحمايت مينمودى، تاآنكه تورااز اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند، فَهَوَيْتَ إِلَى الاَْرْضِ جَريحاً ، تَطَؤُك َ الْخُيُولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوكَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها ، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبينُك َ ،وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُك َ وَ يَمينُك َ ،پس بابدن مجروح برزمين سقوط كردى، درحاليكه اسبها تورابا سُم هاى خويش كوبيدند،وسركشان باشمشيرهاى تيزِشان برفرازت شدند، پيشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حركت بود ، تُديرُ طَرْفاً خَفِيّاً إِلى رَحْلِك َ وَ بَيْتِك َ ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِك َ عَنْ وُلْدِك َ وَ أَهاليك َ ، پس گوشـه نظرى به جانب خِيام و حَرَمَت گرداندى، در حاليكه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خويش مشـغول بودى ، وَ أَسْرَعَ فَرَسُك َ شارِداً ، إِلى خِيامِك َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باكِياً ، اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شيـهه كشان و گريـان، بجانبِ خيمه ها رو نمود ، فَلَمّا رَأَيْنَ النِّـسآءُ جَوادَك َ مَخْزِيّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَك َ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَويلِ داعِيات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِك َ مُبادِرات، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تيز پاى تو را خوار و زبون بديدند،و زينِ تورابراو واژگونه يافتند، ازپسِ پرده ها(ىِ خيمه) خارج شدند،درحاليكه گيسوان برگونه هاپراكنده نمودند، بر صورت ها طپانچه مى زدندو نقاب ازچهره هاافكنده بودند، وبصداى بلندشيون ميزدند، و ازاوجِ عزّت به حضيض ذلّت درافتاده بودند،وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، درهمان حال شِمرِملعون برسينه مباركت نشسته، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِك َ ، وشمشيرخويش رابرگلـويت سيراب مينمود، قابِضٌ عَلى شَيْبَتِك َ بِيَدِهِ ، بادستى مَحاسنِ شريفت را درمُشت ميفِشرد، ذابِـحٌ لَك َ بِمُهَنَّدِهِ ، (وبادست ديگر)باتيغِ آخته اش سراز بدنت جدامى كرد، قَدْ سَكَنَتْ حَوآسُّك َ، تمامِ اعضاوحواسّت ازحركت ايستاد، وَ خَفِيَتْ أَنْفاسُك َ ، نَفَسهاىِ مباركت درسينه پنهان شد ، وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُك َ ، وسرِمقدّست برنيزه بالارفت، وَ سُبِىَ أَهْلُك َ كَالْعَبيدِ ، اهل وعيالت چون بردِگان به اسيرى رفتند، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَديدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِيّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، يُساقُونَ فِى الْبَراري وَالْفَلَواتِ ، أَيْديهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، يُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ ، ودرغُل وزنجيرآهنين برفرازجهازِشتران دربندشدند، گرماى (آفتابِ) نيمروز چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها وبيابانها كشيده ميشدند، دستانشان به گَردَنهازنجيرشده،درميان بازارها گردانده ميشدند، فَالْوَيْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ ، اى واى براين سركشان گناهكار!، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِك َ الاِْسْلامَ ، چه اينكه باكُشتنِ تواسلام را كُشتند، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّيامَ ، ونمازوروزه(خدا)رابدون ياوررهانمودند، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْكامَ، وسُنّتهاواحكام(دين) راازبين برده شكستند، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْيمانِ، و پايه هاىِ ايمان را منهدم نمودند، وَ حَرَّفُوا اياتِ الْقُرْءانِ ، و آياتِ قرآن را تحريف كرده، وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ ، در (وادىِ)جنايت وعداوت پيش تاختند،  لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِوَ الِهِ مَوْتُوراً ، براستى رسولِ خدا «كه درودخدابراو وآل اوباد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(يامظلومواقع شد)، وَ عادَ كِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً ، وكتاب خداوندِعزّوجلّ مَتروك گرديد، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً ، وآنگاه كه تومقهور و مغلوب گشتى، حقّ وحقيقت موردِخيانت واقع شد، وَ فُقِدَ بِفَقْدِكَ التَّكْبيرُ وَالتَّهْليلُ ، وَالتَّحْريمُ وَالتَّحْليلُ ، وَالتَّنْزيلُ وَالتَّأْويلُ ، وبه فقدانِ توتكبيرِخداوكلمه توحيد، حراموحلالِ دين، وتنزيل وتأويلِ قرآن جملگى ازبين رفت، وَ ظَهَرَ بَعْدَكَ التَّغْييرُ وَالتَّبْديلُ ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطيلُ ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضاليلُ ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطيلُ، و پس ازتو تغييروتبديلِ (احكام)، كفرو اِلحاد وبى سرپرستىِ دين، هوىوهوس هاوگمراهيها، فتنه ها و باطلها جملگى (برصفحه روزگار) ظاهرشد، فَقامَ ناعيك َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّك َ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ ، فَنَعاك َ إِلَيْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ ، قآئِلا يا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُك َ وَ فَتاك َ ، وَ اسْتُبيحَ أَهْلُك َ وَ حِماك َ ، وَ سُبِيَتْ بَعْدَك َ ذَراريك َ ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِك َ وَ ذَويك َ ، پس پيكِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «كه رحمتِ بى پايانِ خداوندى براووآلِ اوباد» ايستاد، وبااشكِ ريزان خبرِمرگِ تورابه وى داد، و اينگونه گفت كه: اى رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهيد شد، خاندان وحَريمَت مُباح گرديد، پس ازتو فرزندانت به اسيرى رفتند، و وقايع ناگوارى به عترت وخانواده ات واردشد، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ ، وَ بَكى قَلْبُهُ الْمَهُولُ ، وَ عَزّاهُ بِك َ الْمَلآئِكَةُ وَ الاَْنْبِيآءُ، پس(از شنيدنِ اين خبر) رسول خدا مضطرب وپريشان گرديد، و قلبِ هراسناكَش بگريست، وفرشتگان وانبياء (بخاطـر مصيبتِ تو) او راتسلـيت وتعـزيت گفـتند، وَ فُجِعَتْ بِك َ اُمُّك َ الزَّهْرآءُ، و مادرت زهـراء (ازانـدوهِ مصيبـتِ تو) دردنـاك شد ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِكَةِ الْمُقَرَّبينَ، و دستـه هاىِ ملائكه مقـرّبين در آمد و شد بودند، تُعَزّي أَباك َ أَميرَالْـمُـؤْمِنينَ ، پـدرت اميرمؤمنـان راتعزيت ميگفتند، وَ اُقيمَتْ لَك َ الْمَـاتِمُ في أَعْلا عِلِّيّينَ ، مجالسِ ماتم وسوگوارى براىِ تو در اعلاعليّين برپا شد، وَ لَطَمَتْ عَلَيْك َ الْحُورُ الْعينُ، و حورالعين به جهت تو به سر و صورت زدند، وَ بَكَتِ السَّمآءُ وَ سُكّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها ، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حيتانُها، وَ مَكَّةُ وَ بُنْيانُها، :خل وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها ، وَ الْبَيْتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِـلُّ وَ الاِْحْرامُ ، (در عزاىِ تو) آسمان و ساكنانش، بهشت ها و نگـهبانانش، كوه ها و كوهپايه ها، دريا ها و ماهيانش، شهرمكّه و پايه هايش، فردوس ها و جوانانش، خانه كعبه و مقام ابراهيم، و مشعرالحرام ، و حلّ و حَرَم جملـگى گريستند، أَللّـهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَكانِ الْمُنيفِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْني في زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ،  بار خدايا! به حُرمتِ اين مكـانِ رفـيع ، بر محمّد و آلِ او رحـمت فرست ، و مرا در زمره آنان محـشور فرما، و به شفـاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان ، أَللّهُمَّ إِنّي أَتَوَسَّلُ إِلَيْك َ يا أَسْرَعَ الْحاسِبينَ ، وَ ياأَكْرَمَ الاَْكْرَمينَ ، وَ ياأَحْكَمَ الْحاكِمينَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِيّينَ ، رَسُولِك َ إِلَى الْعالَمينَ أَجْمَعينَ ، وَ بِأَخيهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطينِ ، الْعالِمِ الْمَكينِ ، عَلِىّ أَميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ بِفاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعـالَمينَ ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّكِىِّ عِصْمَةِ الْمُتَّقينَ ، وَ بِأَبي عَبْدِاللهِ الْحُسَيْنِ أَكْرَمِ الْمُسْتَشْهَدينَ ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولينَ ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومينَ ، وَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدينَ ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ قِبْلَةِ الاَْوّابينَ ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقينَ ، وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهينِ ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى ناصِرِالدّينِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِىّ قُدْوَةِ الْمُهْتَدينَ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدينَ ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفينَ، وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعينَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقينَ الاَْبَرّينَ ، الِ طه وَ يس ،  بار خدايا! من به تو توسّل مى جويم اى سريعـترينِ حسابگران ، و اِى بخشـنده ترينِ كَـريمان ، و اِى فرمانـرواى حـاكمان، به (حقِّ) محمّد آخرينِ پيامبران، و فرستاده تو بسوىِ تمامِ جهان ها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمويش آن بلند پيشانىِ ميان پُر ، آن دانشمندِ عالى مرتبه ، يعنى علىّ فرمانـرواىِ مؤمنان ، و به (حقِّ) فاطمه سـروَرِ بانوانِ جهانيان ، و به (حقِّ) حسـنِ مجتـبى كه پاك و مبرّا و پناهگـاه مُتّقين اسـت ، و به (حقِّ) أبي عبدالله الحسين گـراميترينِ شهداء ...


مردان شهاب الدین 2

....زندراني و دخترش بنام شهربانو والده حاج غلامرضا -حاج اسماعيل و ابراهيم خادمي شيخ احمد مازندراني به عراق مهاجرت نموده است حاج اسماعیل جوانمرد دارای چهار پسر بنامهای کریم.رحیم. حسن ومحمد وکریم دو پسر بنام مهدی و احمد. رحیم چهار پسر بنامهای مسلم. محسن.ابراهیم و اسماعیل حسن دارای دوپسر بنام میثم و بشرا  ومحمد یک پسر بنام علی دارد از مرحوم غلامر...


كلاس قاليبافي

....ار گرديد .  در اين دوره كه نصف هزينه هاي برگزاري كلاس توسط دهياري روستا پرداخت گرديد تعداد 20 نفر در كلاس شركت نموده و به جمع قاليباف هاي كشور پيوستند....


تحويل 280 متر زمين به مسجد

....براي احداث ساختمان جديد اهدا نمودند.  لازم به ذكر است آقاي فرجي زميني را در ورودي روستا با اقاي راحمي معاوضه نموده وايشان زمين را تحويل هيئت امناي مسجد دادند. خداوند به تمام خيرين جزاي خير دهد. هيئت امنا پس از تحويل زمين اقدام به تسطيح زمين نموده است....


نصب استند با كمك خير شهرستان نكا

....مردمي كه از يادگاران هشت سال جبهه و جنگ مي باشد با كمك 5 ميليون ريالي در نصب بنر كمك شاياني به دهياري شهاب الدين نموده است.  لازم به ذكر است ايشان مديريت شركت توليدي صنعتي اريا خزر شمال واقع در شهرك صنعتي نكا را بعهده دارد كه حدود 150 نفر در آن مشغول بكار هستند. دهياري شهاب الدين از زحمات اين مدير نمونه شهرستاني و كارهاي خيرخواهانه ايشان تشكر مي ك...


برو به صفحه ی

 

 

 

 





نمایش بر اساس آرشیو ماهانه