وب سایت رسمی دهیاری روستای شهاب الدین => 
      Home       Gallery        Search         Contact Us امروز يكشنبه 02/دي/1403

 
 
 

 

  ولادت حضرت زینب ...
  دومین دیدار تیم ...
  برگزاري شب وفات ...
  چین: شبکه های ...
  سومین شناور دریای ...
  ارائه دستگاه هوشمند ...
  گناه کساني که ...
  اوباما با خودکار ...
  فرماندار نكا درهمايش ...
  درباره روستای شهاب ...

 

 
فاضل صدقی

 

  درباره روستای شهاب ...

اوباما با خودکار ...

فرماندار نكا درهمايش ...

سومین شناور دریای ...

ارائه دستگاه هوشمند ...

چین: شبکه های ...

گناه کساني که ...


 

  هیج مطلبی ثبت نشد
 

 

RSS 2.0

 


:نوع مرورگر
Mozilla

: زبان سیستم عامل
English

آی پی :
3.144.6.9

 



به وب سایت رسمی دهیاری روستای شهاب الدین خوش آمدید

  به اطلاع شما دوستان ، همشهريان و بازديدكنندگان محترم مي رسانيم كه در جهت بهبود و هرچه نزديكتر شدن همكاري  بين دهياري و اهالي محترم روستاي شهاب الدین،‌ وب سايت دهياري اين روستا راه اندازی شد . به ياري خداوند متعال دهياري در نظر دارد گزارش عملكرد هاي خود را از طريق اين سايت به استحضار مردم محترم روستا رسانده ، و از همين طريق هم منتظر هرگونه انتقاد يا پيشنهاد سازنده شما جهت بهبود كارايي دهياري هستيم ...

برای دیدن بهتر این سایت پیشنهاد می کنیم آخرین نسخه مرورگر موزیلا فایرفاکس را دانلود کنید

با آرزوي توفيق روزافزون براي همه هموطنان عزيز


 بانوان    جستجوی شما در مجموع 19 نتیجه داشت که در 2 صفحه قابل رویت است در هر صفحه 15 نتیجه

جستجو این کلمه در گوگل


ولادت حضرت زهرا سلام الله

....رور زنان عالم ام ابیها مادر حسنین همسر ولایت ام امامت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه با حضور اهالی روستا بویژه بانوان در حسینیه محل برگزار گردید  در این برنامه ذاکر اهل بیت علیهم السلام سروده هایی در وصف حضرت زهرا سلام الله خواند و نیز حجت‌الا...


مختصري درباره حضرت معصومه سلام الله

....ند که با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت  مي شوند.?  مقام علمي حضرت معصومه (س)  حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشيع است و مقام علمي بلندي دارد. نقل شده که روزي جمعي از شيعيان، به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر (ع) و پرسيدن پرسش هايي از ايشان، به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش هاي خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام رفتند، ولي هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش هاي خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدي به خدمت امام برسند، غافل از اين که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتي پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاري فراوان، شهر مدينه را ترک گفتند. از قضاي روزگار در بين راه با امام موسي بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجراي خويش را باز گفتند. وقتي امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدايش.    فضيلت زيارت  دعا و زيارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهايي، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زيارت، جامي است زلال از معنويت ناب درکام عطشناک زندگي؛ و زيارت حرم معصومه (س)، بارقه اميدي در فضاي غبارآلود زمانه، فرياد روح مهجور در هنگامه غفلت و بي خبري، و نسيمي فرحناک و برخاسته از باغستان هاي بهشت است. زيارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس مي دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نوميدي باز مي دارد و به تلاش بيشتر دعوت مي کند. زيارت مزار با صفاي کريمه اهل بيت (س)، سبب مي شود که زائر حرم، خود را نيازمند پروردگار ببيند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامي بدبختي ها و سيه روزي هاست- فرو آيد و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالميان قرار دهد. بر همين اساس است که براي زيارت آن حضرت، پاداش بسيار بزرگي وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در اين باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: ?هر کس عمه ام را در قم زيارت کند، بهشت از آن اوست?.  رگزيدن شهر قم پس از آنکه حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسيد، بيمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود نديد، تصميم گرفت  به قم برود. يکي از نويسندگان در اين باره که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزيد، مي نويسد: ?بي ترديد مي توان گفت که آن بانوي بزرگ، روي ملهم و آيند...


خطبه فدك

.... من و این اموال من است كه براى تو و در اختیار توست، و از تو دریغ نمى‏شود و براى فرد دیگرى ذخیره نشده، توئى سرور بانوان امّت پدرت، و درخت بارور و پاك براى فرزندانت، فضائلت انكار نشده، و از شاخه و ساقه‏ات فرونهاده نمى‏گردد، حُكمت در آنچه من مالك آن هستم نافذ است، آیا مى‏پسندى كه در این زمینه مخالف سخن پدرت عمل كنم؟ فقالت: سُبْحانَ‏اللَّهِ، ما كانَ اَبی رَسُولُ‏اللَّهِ عَنْ كِتابِ اللَّهِ صادِفاً، وَ لا لِاَحْكامِهِ مُخالِفاً، بَلْ كانَ یَتْبَعُ اَثَرَهُ، وَ یَقْفُو سُوَرَهُ، اَفَتَجْمَعُونَ اِلَى الْغَدْرِ اِعْتِلالاً عَلَیْهِ بِالزُّورِ، وَ هذا بَعْدَ وَفاتِهِ شَبیهٌ بِما بُغِیَ لَهُ مِنَ الْغَوائِلِ فی حَیاتِهِ، هذا كِتابُ اللَّهِ حُكْماً عَدْلاً وَ ناطِقاً فَصْلاً، یَقُولُ: «یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏یَعْقُوبَ»، وَ یَقُولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ». بَیَّنَ عَزَّ وَ جَلَّ فیما وَزَّعَ مِنَ الْاَقْساطِ، وَ شَرَعَ مِنَ الْفَرائِضِ وَالْمیراثِ، وَ اَباحَ مِنْ حَظِّ الذَّكَرانِ وَ الْاِناثِ، ما اَزاحَ بِهِ عِلَّةَ الْمُبْطِلینَ وَ اَزالَ التَّظَنّی وَ الشُّبَهاتِ فِی الْغابِرینَ، كَلاَّ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ اَنْفُسُكُمْ اَمْراً، فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پاك و منزه است خداوند، پدرم پیامبر، از كتاب خدا روى‏گردان و با احكامش مخالف نبود، بلكه پیرو آن بود و به آیات آن عمل مى‏نمود، آیا مى‏خواهید علاوه بر نیرنگ و مكر به زور او را متهم نمائید، و این كار بعد از رحلت او شبیه است به دامهائى كه در زمان حیاتش برایش گسترده شد، این كتاب خداست كه حاكمى است عادل، و ناطقى است كه بین حق و باطل جدائى مى‏اندازد، و مى‏فرماید:- زكریا گفت: خدایا فرزندى به من بده كه- «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد»، و مى‏فرماید: «سلیمان از داود ارث برد».  و خداوند در سهمیه‏هائى كه مقرر كرد، و مقادیرى كه در ارث تعیین فرمود، و بهره‏هائى كه براى مردان و زنان قرار داد، توضیحات كافى داده، كه بهانه‏هاى اهل باطل، و گمانها و شبهات را تا روز قیامت زائل فرموده است، نه چنین است، بلكه هواهاى نفسانى شما راهى را پیش پایتان قرار داده، و جز صبر زیبا چاره‏اى ندارم، و خداوند در آنچه مى‏كنید یاور ماست. ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى كه از باران محروم گردد، و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر كه چگونه از راه منحرف گردیدند. هر خاندانى كه نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما. مردانى چند از امت تو همین كه رفتى، و پرده خاك میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه‏ها را آشكار كردند. فقال أبوبكر: صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَتْ اِبْنَتُهُ، مَعْدِنُ الْحِكْمَةِ، وَ مَوْطِنُ الْهُدى وَ الرَّحْمَةِ، وَ رُكْنُ الدّینِ، وَ عَیْنُ الْحُجَّةِ، لا اَبْعَدُ صَوابَكِ وَ لا اُنْكِرُ خِطابَكِ، هۆُلاءِ الْمُسْلِمُونَ بَیْنی وَ بَیْنَكِ قَلَّدُونی ما تَقَلَّدْتُ، وَ بِاتِّفاقٍ مِنْهُمْ اَخَذْتُ ما اَخَذْتُ، غَیْرَ مَكابِرٍ وَ لا مُسْتَبِدٍّ وَ لا مُسْتَأْثِرٍ، وَ هُمْ بِذلِكَ شُهُودٌ. ابوبكر گفت: خدا و پیامبرش راست گفته، و دختر او نیز، كه معدن حكمت و جایگاه هدایت و رحمت، و ركن دین و سرچشمه حجت و دلیل مى‏باشد و راست مى‏گوید، سخن حقّت را دور نیفكنده و گفتارت را انكار نمى‏كنم، این مسلمانان بین من و تو حاكم هستند، و آنان این حكومت را بمن سپردند، و به تصمیم آنها این منصب را پذیرفتم، نه متكبّر بوده و نه مستبدّ به رأى هستم، و نه چیزى را براى خود برداشته‏ام، و اینان همگى گواه و شاهدند. فالتفت فاطمة علیهاالسلام الى النساء، و قالت: مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ‏عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِكُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِكُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ اَبْصارِكُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ، وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ، لَتَجِدَنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً، وَ غِبَّهُ وَ بیلاً، اِذا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ. آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم كرده و فرمود: اى مسلمانان! كه براى شنیدن حرفهاى بیهوده شتابان بوده، و كردار زشت را نادیده میگیرید، آیا در قرآن نمى‏اندیشید، یا بر دلها مهر زده شده است، نه چنین است بلكه اعمال زشتتان بر دلهایتان تیرگى آورده، و گوشها و چشمانتان را فراگرفته، و بسیار بد آیات قرآن را تأویل كرده، و بد راهى را به او نشان داده، و با بدچیزى معاوضه نمودید، بخدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین، و عاقبتش پر از وزر و وبال است، آنگاه كه پرده‏ها كنار رود و زیانهاى آن روشن گردد، و آنچه را كه حساب نمى‏كردید و براى شما آشكار گردد، آنجاست كه اهل باطل زیانكار گردند. ثم عطفت على قبر النبیّ صلى اللَّه علیه و آله، و قالت: قَدْ كانَ بَعْدَكَ اَنْباءٌ وَهَنْبَثَةٌ - لَوْ كُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَكْثِرِ الْخُطَبُ اِنَّا فَقَدْ ناكَ فَقْدَ الْاَرْضِ وابِلَها - وَ اخْتَلَّ قَوْمُكَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لا تَغِبُ وَ كُلُّ اَهْلٍ لَهُ قُرْبی وَ مَنْزِلَةٌ - عِنْدَ الْاِلهِ عَلَی الْاَدْنَیْنِ مُقْتَرِبُ اَبْدَتْ رِجالٌ لَنا نَجْوى صُدُورِهِمُ - لمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَكَ التُّرَبُ تَجَهَّمَتْنا رِجالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنا - لَمَّا فُقِدْتَ وَ كُلُّ الْاِرْثِ مُغْتَصَبُ وَ كُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یُسْتَضاءُ بِهِ- عَلَیْكَ تُنْزِلُ مِنْ ذِى‏الْعِزَّةِ الْكُتُبُ وَ كانَ جِبْریلُ بِالْایاتِ یُۆْنِسُنا- فَقَدْ فُقِدْتَ وَ كُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَبُ فَلَیْتَ قَبْلَكَ كانَ الْمَوْتُ صادِفُنا- لَمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَكَ الْكُتُبُ سپس آن حضرت رو به سوى قبر پیامبر كرد و فرمود: بعد از تو خبرها و مسائلى پیش آمد، كه اگر بودى آنچنان بزرگ جلوه نمى‏كرد. ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى كه از باران محروم گردد، و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر كه چگونه از راه منحرف گردیدند. هر خاندانى كه نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما. مردانى چند از امت تو همین كه رفتى، و پرده خاك میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه‏ها را آشكار كردند. بعد از تو مردانى دیگر از ما روى برگردانده و خفیفمان نمودند، و میراثمان دزدیده شد. تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشى بودى، كه از جانب خداوند بر تو كتابها نازل مى‏گردید. جبرئیل با آیات الهى مونس ما بود، و بعد از تو تمام خیرها پوشیده شد. اى كاش پیش از تو مرده بودیم، آنگاه كه رفتى و خاك ترا در زیر خود پنهان كرد. ثم انكفأت علیهاالسلام و امیرالمۆمنین علیه‏السلام یتوقّع رجوعها الیه و یتطلّع طلوعها علیه، فلمّا استقرّت بها الدار، قالت لامیرالمۆمنین علیهماالسلام:  آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام به خانه بازگشت و حضرت على علیه‏السلام در انتظار او بسر برده و منتظر طلوع آفتاب جمالش بود، وقتى در خانه آرام گرفت به حضرت على علیه‏السلام فرمود: یَابْنَ اَبی‏طالِبٍ! اِشْتَمَلْتَ شِمْلَةَ الْجَنینِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنینِ، نَقَضْتَ قادِمَةَ الْاَجْدَلِ، فَخانَكَ ریشُ الْاَعْزَلِ. هذا اِبْنُ اَبی‏قُحافَةَ یَبْتَزُّنی نِحْلَةَ اَبی وَ بُلْغَةَ ابْنَىَّ! لَقَدْ اَجْهَرَ فی خِصامی وَ اَلْفَیْتُهُ اَلَدَّ فی كَلامی حَتَّى حَبَسَتْنی قیلَةُ نَصْرَها وَ الْمُهاجِرَةُ وَصْلَها، وَ غَضَّتِ الْجَماعَةُ دُونی طَرْفَها، فَلا دافِعَ وَ لا مانِعَ، خَرَجْتُ كاظِمَةً، وَ عُدْتُ راغِمَةً. اَضْرَعْتَ خَدَّكَ یَوْمَ اَضَعْتَ حَدَّكَ، اِفْتَرَسْتَ الذِّئابَ وَ افْتَرَشت التُّرابَ، ما كَفَفْتَ قائِلاً وَ لا اَغْنَیْتَ باطلاً وَ لا خِیارَ لی، لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هَنیئَتی وَ دُونَ ذَلَّتی، عَذیرِىَ اللَّهُ مِنْكَ عادِیاً وَ مِنْكَ حامِیاً. وَیْلاىَ فی كُلِّ شارِقٍ، وَیْلاىَ فی كُلِّ غارِبٍ، ماتَ الْعَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ، شَكْواىَ اِلى اَبی وَ عَدْواىَ اِلى رَبّی، اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ حَوْلاً، وَ اَشَدُّ بَأْساً وَ تَنْكیلاً. اى پسر ابوطالب! همانند جنین در شكم مادر پرده‏نشین شده، و در خانه اتهام به زمین نشسته‏اى، شاه‏پرهاى شاهین را شكسته، و حال آنكه پرهاى كوچك هم در پرواز به تو خیانت خواهد كرد. این پسر ابى‏قحافه است كه هدیه پدرم و مایه زندگى دو پسرم را از من گرفته است، با كمال وضوح با من دشمنى كرد، و من او را در سخن گفتن با خود بسیار لجوج و كینه‏توز دیدم، تا آنكه انصار حمایتشان را از من باز داشته، و مهاجران یاریشان را از من دریغ نمودند، و مردم از یاریم چشم‏پوشى كردند، نه مدافعى دارم و نه كسى كه مانع از كردار آنان گردد، در حالى كه خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم. آنروز كه شمشیرت را بر زمین نهادى همان روز خویشتن را خانه‏نشین نمودى، تو شیرمردى بودى كه گرگان را مى‏كشتى، و امروز بر روى زمین آرمیده‏اى، گوینده‏اى را از من دفع نكرده، و باطلى را از من دور نمى‏گردانى، و من از خود اختیارى ندارم، اى كاش قبل از این كار و قبل از اینكه این چنین خوار شوم مرده بودم، از اینكه اینگونه سخن مى‏گویم خداوندا عذر مى‏خواهم، و یارى و كمك از جانب توست. از این پس واى بر من در هر صبح و شام، پناهم از دنیا رفت، و بازویم سست شد، شكایتم بسوى پدرم بوده و از خدا یارى مى‏خواهم، پروردگارا نیرو و توانت از آنان بیشتر، و عذاب و عقابت دردناكتر است. فقال امیرالمۆمنین علیه‏السلام: لا وَیْلَ لَكِ، بَلِ الْوَیْلُ لِشانِئِكِ، نَهْنِهْنی عَنْ وُجْدِكِ، یا اِبْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِیَّةَ النُّبُوَّةِ، فَما وَنَیْتُ عَنْ دینی، وَ لا اَخْطَأْتُ مَقْدُورى، فَاِنْ كُنْتِ تُریدینَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُكِ مَضْمُونٌ، وَ كَفیلُكِ مَأْمُونٌ، وَ ما اُعِدَّ لَكِ اَفْضَلُ مِمَّا قُطِعَ عَنْكِ، فَاحْتَسِبِی اللَّهَ. حضرت على علیه‏السلام فرمود: شایسته تو نیست كه واى بر من بگوئى، بلكه سزاوار دشمن ستمگر توست، اى دختر برگزیده خدا و اى باقیمانده نبوت، از اندوه و غضب دست بردار، من در دینم سست نشده و از آنچه در حدّ توانم است مضائقه نمى‏كنم، اگر تو براى گذران روزیت ناراحتى، بدانكه روزى تو نزد خدا ضمانت شده و كفیل تو امین است، و آنچه برایت آماده شده از آنچه از تو گرفته شده بهتر است، پس براى خدا صبر كن. فقالت: حَسْبِیَ اللَّهُ، و أمسكت. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا مرا كافى است، آنگاه ساكت شد.    ...


زندگینامه حضرت ام البنین(سلام الله علیها)

....ساني، نيروي ايماني، ثبات و پايداري، شکيبايي و بردباري، بصيرت و دانايي، نطق و سخنداني او را به شايستگي ، بانوي بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربيعة بن وحيد بن کعب بن عامر بن کلاب در ام البنين است او مردي شجاع و دلير و راستگو بود که شجاعت از صفات ويژه اوست. وي از استوانه‏هاى شرافت در ميان عرب به شمار مى‏رفت و در بخشش، مهمان‌نوازى، دلاورى و رادمردى و منطق قوي مشهور بود. مادر بزرگوار ام البنين، ثمامه (يا ليلي) دختر سهيل بن عامر بن جعفر بن کلاب (از اجدادرسول خدا واميرالمومنين ) است که در تربيت فرزندان کوشا بوده و تاريخ از وي چه...


مختصري درباره حضرت زهرا سلام الله

.... و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..." امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.   سخنان فاطمه  از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پاره‌ای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی می‌توان گوشه‌ای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پاره‌ای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) می‌باشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره می‌نماییم: 1-      قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): "من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته" فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او می‌فرستد." 2-   قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: "فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء." فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه می‌فرمایند: "پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزه‌ای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس "از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه که شما را بدان امر می‌کند و آنچه که نهی می‌کند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند برگرفته از سايت رشد."  ...


متن زيارت ناحيه مقدسه

....ر نيزه ها)، أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ، سلام برآن بانوانِ بيرون آمده (از خيمه ها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانيان،أَلسَّلامُ عَلَيْك َ وَ عَلى ابآئِك َ الطّاهِرينَ، سلام برتو (اى حسين بن على) و بر پدرانِ پاك و طاهِـرَت، أَلسَّلامُ عَلَيْك َ وَ عَلى أَبْنآئِكَ الْمُسْتَشْهَدينَ، سلام برتو و بر فرزندانِ شهيدت، أَلسَّلامُ عَلَيْك َ وَ عَلى ذُرِّيَّتـِك َ النّـاصِرينَ، سلام بر تو و بر خاندانِ يارى دهنده ات (به دين الهى)، أَلسَّلامُ عَلَيْك َ وَ عَلَى الْمَلآئِكَةِ الْمُضاجِعينَ، سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت، أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتيلِ الْمَظْلُومِ، سلام بر آن كشته مظلوم، أَلسَّلامُ عَلى أَخيهِ الْمَسْمُومِ ، سلام بر برادرِ مسمومش، أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْكَبيرِ، سلام بر على اكبر، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضيـعِ الصَّغيرِ، سلام بر آن شير خوارِ كوچـك، أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّليبَةِ، سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده، أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَريبَةِ، سلام بر آن خانواده اى كه نزديك (و همراه سَروَرشان) بودند، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلينَ فِى الْفَلَواتِ، سلام بر آن به خاك افتادگان در بيابان ها، أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحينَ عَنِ الاَْوْطانِ، سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفان ، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون كفن، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خويش براى خدا) و شكيبا، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر، سلام بر آن مظلومِ بى ياور، أَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ التُّرْبَةِ الزّاكِيَةِ، سلام بر آن جاى گرفته در خاكِ پاك، أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِيَةِ، سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ، سلام بر آن كسى كه ربّ جليل او را پاك و مطهّر گردانيد، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئيلُ، سلام بر آن كسى كه جبرئيل به او مباهات مى نمود،  أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكآئيلُ، سلام بر آن كسى كه ميكائيل در گهواره با او تكلّم مى نمود، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّـتُهُ، سلام بر آن كسى كه عهد و پيمانش شكسته شد، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ، سلام بر آن كسى كه پرده حُرمَتش دريده شد، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُريقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ، سلام برآن كسى كه خونش به ظلم ريخته شد، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، سلام برآنكه با خونِ زخم هايش شست و شو داده شد، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ سلام بر آنكه از جام هاى نيزه ها جرعه نوشيد، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، سلام بر آن مظلومى كه خونش مباح گرديد، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى، سلام بر آنكه در ملأ عام سرش بريده شد، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، سلام بر آنكه اهل قريه ها دفنش نمودند، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتينِ، سلام بر آنكه شاهرَگش بريده شد، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعين، سلام بر آن مدافعِ بى ياور، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ، سلام بر آن گونه خاك آلوده، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ، سلام بر آن بدنِ جامه به غنیمت رفته ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ، سلام بر آن دندان هایی که با چوب خیزران زده شده ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، سلام برآن سرِ بالاى نيزه رفته، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِيَةِ فِى الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضّـارِياتُ، سلام بر آن بدن هاى برهنه و عريانى كه در بيابان ها(ىِ كربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند، أَلسَّلامُ عَلَيْك َ يا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِكَةِ الْمُرَفْرِفينَ حَوْلَ قُبَّتِك َ ، الْحافّينَ بِتُرْبَتِك َ، الطّـآئِفينَ بِعَرْصَتِك َ ، الْوارِدينَ لِزِيارَتِك َ ، سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى كه بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى كِشند ، و اطرافِ تُربتـت اجتماع كرده اند،  و در آستانِ تو طواف مى كنند، و براى زيارت تو وارد مى شوند،    أَلسَّلامُ عَلَيْك َ فَإِنّي قَصَدْتُ إِلَيْك َ ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَيْك َ،  سلام برتو من به سوى تو رو آورده ام، وبه رستگارى درپيشگاه تو اميد بسته ام، أَلسَّلامُ عَلَيْك َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِك َ ، الْمُخْلِصِ في وَِلايَـتِك َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَى اللهِ بِمَحَبَّـتِك َ ، الْبَرىءِ مِنْ أَعْدآئِـك َ ، سلام بر تو سلامِ آن كسى كه به حُرمتِ تو آشناست، و در ولايت و دوستىِ تو مُخلص و بى ريا است ، و به سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته، و از دشمنانت بيزار است، سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِك َ مَقْرُوحٌ ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِكْرِك َ مَسْفُوحٌ ، سلام كسيكه قلبش ازمصيبت تو جريحه دار، و اشكش به هنگام يادتو جارى است، سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزينِ ، الْوالِهِ الْمُسْتَكينِ ، سلام كسيكه دردناك وغمگين وشيفته وفروتن است، سَلامَ مَنْ لَوْ كانَ مَعَكَ بِالطُّفُوفِ ، لَوَقاك َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّيُوفِ ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَكَ لِلْحُتُوفِ ، وَ جاهَدَ بَيْنَ يَدَيْك َ ، وَ نَصَرَك َ عَلى مَنْ بَغى عَلَيْك َ ، وَ فَداك َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِك َ فِدآءٌ ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِك َ وِقآءٌ ، سلام كسيكه اگر باتو در كربلاء مى بود، باجانش (دربرابرِ) تيزىِ شمشيرها از تو محافظت مى نمود ، و نيمه جانش رابه خاطر تو بدست مرگ مى سپرد، و درركاب تو جهاد ميكرد، و تو را برعليه ستمكاران يارى داده،جان وتن ومال وفرزندش رافداى تو مى نمود، وجانش فداى جان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بيت تومى بود، فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَني عَنْ نَصْرِك َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَك َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَك َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّك َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْكِيَنَّ لَك َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَيْك َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاك َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِكْتِيابِ ، اگرچه زمانه مرابه تأخير انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازيارىِ تو بازداشت، و نبودم تاباآنانكه باتو جنگيدند بجنگم، و با كسانيكه با تو اظهار دشمنى كردند خصومت نمايم، (درعوض) صبح و شام برتو مويِه ميكنم، و به جاى اشك براى تو خون گريه ميكنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصيبت هائى كه بر تو وارد شد، تاجائى كه از فرط اندوهِ مصيبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم،   أَشْهَدُ أَ نَّك َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوةَ ، وَ اتَيْتَ الزَّكوةَ ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ ، وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَ...


كلاس قاليبافي

....يباف هاي كشور پيوستند....


دهه فجر

....هه فجر بر فجر آفرينان مبارك باد.  ستاد دهه فجر روستاي شهاب الدين براي امسال برنامه هايي نظير مسابقه واليبال بانوان - فوتبال آقايان - ديدار با خانواده معظم شهدا و ايثارگران-مسابقه نقاشي- زنگ انقلاب - جشن پيروزي انقلاب و عط...


يادواره شهداي شهاب الدين سيزدهم دوره

.... سپس به سمت گلزار شهدا حركت كردند و با حضور در كنار قبور شهدا يادي از فداكاري انان شد. ديگري برگزاري مسابقه بين بانوان روستا بود . بانوان نيز با شركت در مسابقه دارت نفرات برتر را شناختند.  و آخرين كار فرهنگي و شايد مهمترين ان برگزاري مسابقه فرهنگي از وصايا و زندگاني شهدا بود در اين مسابقه 420 نفر شركت كرده و به سوالات پاسخ دادند و به همه برندگان  مسابقات فرهنگي در شب يادواره هدايايي به رسم يادبود از طرف ستاد يادواره شهدا اهدا گرديد. مجري امسال برنامه كربلايي يحيي عابديني بود  كه انصافا خوب اجرا كرد. و نيز برادر محمدي همچون سالهاي ق...


برنامه هاي هفته دفاع مقدس

....ي با تفنگ بادي برگزاري مراسم تجليل از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس با ناهار دهي در روز پنجشنبه4/7/92 مسابقه دارت ويژه بانوان لازم به توضيح است كه مسابقات در سالن ورزشي روستاي شهاب الدين برگزار مي گردد علاقمندان جهت شركت در مسابقات به برادر محمدتقي روشن روز مراجعه نمايند....


ماه مبارك رمضان

.... -ظهر- عصر - مغرب و عشا در هر روز ماه مبارك در مسجد. -قرائت دعاي هر روز ماه مبارك بعداز هر فريضه  كلاس قران براي بانوان در مسجد ساعت 14 قرائت دعاي افتتاح بعداز نماز عشا و  پذيرايي مختصر در مسجد ساعت 22 آموزش احكام بعد از نماز ظهر و نماز مغرب و بين دو نماز در مسجد سخنراني توسط حجت الاسلام اسدي طوسي ساعت 22:30 از جوانان پرشور و عاشق دعوت بعمل مي آيد....


برگزاري ولادت حضرت فاطمه (س)

.... و از حضار باشيريني و شكلات پذيرايي بعمل آمد. دهياري شهاب الدين اين ميلاد بزرك وگراميداشت مقام مادر را به تمام بانوان و مادران جامعه تبريك و شاد باش عرض مي نمايد....


هفته دفاع مقدس

....رديد 1- نصب پارچه و آذين بندي2- حضور در مدرسه و اهداي جوائز3- برگزاري جام پيشكسوتان4- برگزاري مسابقه واليبال براي بانوان5- پياده روي  براي بانوان6- حضور در گلزار شهدا7-ديدار با خانواده شهدا هفته دفاع مقدس گرامي باد....


محتصري در باره زندگاني امام سجاد عليه السلام

....ار پدر اوست , كه تا هر زمان قلم قضا در كارباشد , درود و رحمت خدا بر روان پاك او روان باد ... اين فرزند فاطمه , سروربانوان جهان است و پسر پاكيزه گوهر وصى پيغمبر است , كه آتش قهر و شعله انتقام خدا از زبانه تيغ بى دريغش هميدرخشد ... . و از اين دست اشعارى سرود كه همچون خورشيد بر تارك آسمان ولايت ميدرخشد ونور ميپاشد . وقتى قصيده فرزدق به پايان رسيد , هشام مانند كسى كه از خوابى گران بيدارشده باشد , خشمگين و آشفته به فرزدق گفت : چرا چنين شعرى - تا كنون - در مدح ما نسرودهاى ؟ فرزدق گفت : جدى بمانند جد او و پدرى همشأ ن پدر او و مادرى پاكيزه گوهر مانند مادر او بياور تا تو را نيز مانند او بستايم . هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوايز حذف كنند و او رادر سرزمين عسفان ميان مكه و مدينه به بند و زندان كشند . چون اين خبر به حضرت سجاد ( ع ) رسيد دستور فرمود دوازده هزار درهم به رسم صله و جايزه نزد فرزدق بفرستند و عذر بخواهند كه بيش از اين مقدور نيست . فرزدق صله را نپذيرفت و پيغام داد : من اين قصيده را براى رضاى خدا و رسول خداو دفاع از حق سرودهام و صلهاى نميخواهم . امام ( ع ) صله را بازپس فرستاد و اورا سوگند داد كه بپذيرد و اطمينان داد كه چيزى از ارزش واقعى آن , در نزد خداكم نخواهد شد . بارى , اين فضايل و ارزشهاى واقعى است كه دشمن را بر سر كينه و انتقام ميآورد . چنانكه نوشته اند : سرانجام به تحريك هشام , خليفه اموى , وليد بن عبد الملك , امام زين العابدين و سيد الساجدين ( ع ) را مسموم كرد و در سال 95هجرى به شهادت رسيد و در بقيع مدفون شد...


مختصري درباره حضرت ابوالفضل العباس (ع)

....يها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله"؛ حامی الضعيفه: از القاب مشهور حضرت ابوالفضل(ع) حامی الضعيفه به معنی حامی بانوان است به خصوص در نقشی که در دفاع از بانوان حرم و اهل بيت نبوت بر عهده داشت. حضرت عباس (ع) در کربلا حضرت عباس(ع) وقتي ديد بيشتر ياران امام به شهادت رسيدند به برادرانش(عثمان، جعفر و عبدالله) فرمود: پيش از من به ميدان برويد و فدا شويد تا من شهادت و اخلاص شما را نسبت به خدا و رسولش(ص) بچشم ببينم. همگي به نوبت اطاعت كردند و بعد از اذن از امام به ميدان رفتند و به شهادت رسيدند. وقتي حضرتابوالفضل(ع) خودش را تنها مي بيند جلو مي آيد و عرض مي كند: مولا، به من اجازه دهيد من هم بروم. امام گريه سختي نمودند و فرمودند: تو علمدار من هستي.حضرت عباس(ع) عرض كرد: ديگر طاقت ندارم، سينه ام تنگ شده و از زندگاني دنيا بيزارم، مي خواهم از اين گروه منافق خونخواهي كنم. مولا فرمودند: حال كه مي خواهي بروي، برو مقداري آب براي فرزندان بياور. قبلا به حضرت عباس(ع) لقب سقا داده بودند چرا كه يكي دو نوبت در شبهاي گذشته توانسته بود برود صف دشمن را بشكند و براي اطفال آب بياورد (اينطور نبود كه سه شبانه روز در آن گرماي عراق آب نخورده باشند، بلكه سه شبانه روز آب براي آنها ممنوع بود و شريعه فرات را بسته بودند. حتي شب عاشورا آب تهيه كردند و غسل شهادت نمودند) وقتي امام به حضرت عباس(ع) فرمودند: حالا كه عزم رفتن داري برو آب بياور، حضرت عباس(ع) عرض كرد: چشم. ببينيد چقدر منظره با شكوهي است چقدر عظمت، شجاعت، دلاوري، انسانيت، معرفت، شرافت و فداكاري. يك تنه خودش را به جمعيت سر تا پا مجهز به سلاح مي زند در برابر سپاه دشمن مي ايستد و به پند و اندرز مي پردازد ولي آنها را سودي نمي بخشد، عباس(ع)خدمت امام مي رسد و آنچه از لشكر عمر سعد ديده است به امام ميرساند. عباس(ع) ناگهان صداي فرياد كودكان را شنيد: العطش العطش براي حضرت عباس(ع) خيلي سخت بود صداي العطش كودكان را بشنود و كاري نكند، از اينرو سوار اسب شد، نيزه به دست گرفت،مشك آبي را همراه خود برد و به طرف شط فرات راهي شد. شريعه فرات با چهار هزار نيرو محافظت مي شد؛ اسب را داخل آب مي برد، اول مشك را پر از آب مي كند و بدوش مي اندازد، عباس(ع) تشنه است و هوا بسيار گرم. زمان واقعه عاشورا به روايتي ديگر مهرماه بوده است، او جنگيده تا به فرات رسيده؛ خسته و كوفته وارد آب شده، همانطوريكه سوار بر اسب است آب تا زير شكم اسب را فرا مي گيرد، دست زير آب مي برد مقداري آب با دو دستش بر مي دارد تا نزديك لبانش مي آورد، آنهايي كه از دور ناظر بودند گفته اند: اندكي تامل كرد بعد ديديم آب را نخورد و روي فرات ريخت، هيچكس نفهميد چرا؟ قمر بني هاشم(ع) آب نخورد اطاعت محض را ببينيد با كلمه چشم براي آوردن آب راهي مي شود، آب نمي خورد و با رجزي كه بعد از خروج از آب مي خواند دليل آب نخوردن خود را بيان كرده است. شايد هم حضرت ابالفضل(ع) فكر كرده است كه مولايش فرموده است آب براي بچه ها بياور يعني حسين(ع) نمي خواهد آب بخورد پس به عباس اجازه نداده است كه او هم آب بخورد. حضرت عباس(ع) همينكه از آب خارج شد رجزي خواند كه در رجز، مخاطب خودش بوده است، نه ديگران و از اين رجز فهميدند كه چرا آب نخورده است: يا نفس من بعدالحسن هوني فبعده لا كنت ان تكوني هذالحسين شارب المنون و تشربين باردالمعين و الله ما هذا فعال ديني و لافعال صادق اليقين اي نفس ابوالفضل(ع) مي خواهم بعد از حسين(ع) زنده بماني، حسين(ع) شربت مرگ مي نوشد و او در كنار خيمه ها با لب تشنه ايستاده است و تو آب بياشامي؟ پس مردانگي كجا رفت؟ شرف كجا رفت؟ مواسات و همدلي كجا رفت؟ مگر حسين(ع) امام تو نيست؟ هرگز دين چنين اجازه اي به من نمي دهد، هرگز وفاي من چنين اجازه اي به من نمي دهد. حضرت ابالفضل(ع) مسير برگشت خود را عوض نمود و از داخل نخلستانها برگشت تا شايد مشك را سالم برساند، چون قبلا از راه مستقيمي آمده بود ولي حالا همراه خود امانتي گرانبها دارد، تمام همتش اين بود كه آب را سالم برساند لذا از داخل نخلستانها كه امنيت بيشتري داشت برگشت. دشمنان راه را بر او بستند و او را محاصره كردند تا آنكه نوفل ازرق شمشيري به دست راست حضرت زد و دست از بدن جدا شد. در همين حال بود كه ديدند ابالفضل رجز را عوض كرد و معلوم شد كه حادثه اي تازه پيش آمده است، او مي فرمود: والله ان قطعتم يميني ، اني احامي ابداً عن ديني (بخدا قسم اگر دست راستم را ببريد من دست از دامن حسين بر نمي دارم) مشك آب را بر شانه چپ قرار داد بار ديگر نوفل ازرق ضربه اي ديگر زد و دست چپ حضرت را از مچ جدا نمود. طولي نكشيد كه رجز دوباره عوض شد در اين رجز فهماند كه دست چپش هم بريده شده است. راويان نوشته اند به هر زحمت بود مشك آب را چرخاند و آن را به دندان گرفت و خودش را روي آن انداخت تا سالم بماند اما سپس تيري آمد و به مشك رسيد و آب مشك از دست رفت. ببينيد ابالفضل(ع) آن لحظه چه حالي پيدا كرد، ديگر با چه روئي دست خالي به خيمه ها برگردد و بچه ها به عمو عباس(ع) بگويند: العطش؟! يا نفس لا تخشي من الكفار و ابشري برحمه الجبار مع النبي السيد المختار قد قطعوا الببغيهم سري ...


برو به صفحه ی

 

 

 

 





نمایش بر اساس آرشیو ماهانه