اسم آن جستجوی شما در مجموع 4 نتیجه داشت که در 1 صفحه قابل رویت است
....ت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقيقت، و بالاخره يك دوره معارف اسلامي را آموزش مي دهد. صحيفه اي كه محققين اسم آن را اخت القرآن، انجيل اهل بيت، زبور آل محمد نهاده اند. صحيفه اي كه ابلهي با فصاحت ادعا كرد كه مي تواند چون آن بياورد چون قلم به دست گرفت و نتوانست، دق كرد و مرد. جهاد امام سجاد (ع) اميرالمؤمنين عليه السلام بزرگترين مجاهد اسلام است كه توانست اسلام را از دست كفار و مشركين نجات دهد. ولي فرزندش امام سجّاد گرچه در كربلا كشته نشد اما وجودش، بقايش و اسارتش عامل بقاي اسلام بوده است. قيام ابي عبدالله الحسين (ع) درختي بود كه در كربلا كاشته شد و آبياري و به ثمر رساندن و نگاهداري از آن به دست امام سجاد (ع) به دست زينب كبري انجام گرفت. تدبير امام سجاد در اسارت، گريه هاي امام سجاد در مدينه، نوحه خواني و روضه خوانيهاي آن حضرت در مدت سي و پنج سال سخنرانيش، به موقع جهادي بود فوق العاده مفيد و ثمربخش كه تحليل سياسي تاريخ، اين مطالب را نشان مي دهد. عفو و جوانمردي امام سجّاد (ع) اگر تاريخ دربارة اميرالمؤمنين (ع) مي گويد كه چگونه از ابن ملجم مواظبت كرد و هنگامي كه ظرف شيري را براي حضرت مي آوردند نيمي را مي خورد و نيم ديگر را براي او مي فرستاد، و دربارة او وصيّت و سفارش فراوان نمود، دربارة امام سجّاد نيز منقول است كه: فرماندار مدينه كه دل امام سجاد را خون كرده بود، از طرف عبدالملك مروان معزول شد و امر شد كه او را به درختي ببندند و مردم بيايند و به او توهين كنند. امام سجاد (ع) اصحاب خود را خواست و سفارش فرمود كه مبادا به او توهين شود! امام سجاد نزد او رفت و او را دلداري داد و نزد عبدالملك مروان وساطت او را كرد كه از اين خواري نجات يابد. آن فرماندار معزول مي گفت از علي بن الحسين و يارانش ترس دارم زيرا به آنها ظلم بسيار كردم. ابهت و شخصيت امام سجّاد (ع) دربارة اميرالمؤمنين (ع) گفته شده كه بسيار متواضع بود، ولي بزرگي شخصيّت آن بزر گوار ميان همه محفوظ بود. همچنين است فرزند عزيزش امام سجاد (ع). در تاريخ ضبط است كه هشام بن عبدالملك به حج آمده بود و كثرت جمعيت مانع شدكه حجر الاسود را استلام كند. پس در گوشه اي براي او فرشي انداخته و نشسته بود كه امام سجّاد وارد طواف شد و وقتي به حجر الاسود رسيد، مردم كنار رفتند و حضرت مكرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. يكي از اطرافيان پرسيد: اين مرد كيست كه مردم چنين به او احترام دارند؟ هشام تجاهل كرد و گفت نمي دانم. فرزدق آنجا بود، في البداهة قصيدة مفصلي دربارة امام سجاد سرود. ما چند بيت از آن قصيده را مي آوريم: تمام قصيده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است: هذا الذي تعرف البطحاء وطاته والبيت يعرفه والحل والحرم ما قال لاقط الا في تشهده لولا التشهد كانت لانه نعم يغضي حياء ويغضي من مهابته فما يكلم الا حين يبتسم من معشر حبهم دين وبغضهم كفر وقربهم منجي ومقتصم مقدم بعد ذكر الله ذكرهم في كل فرض ومختوم به الكلم «اين مردي است كه حجاز، خانة خدا، حل، حرم او را ميشناسند. نه، در كلامش نيست ـ حاجت سائل را هميشه برآورده مي كند جز در تشهد ـ كه لا اله الا الله مي گويد. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، هميشه آري بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو مي بندد براي آنكه حيا دارد، و ديگران چشم فرو مي بندد به جهت ابهتي كه او دارد. و سخن با او نمي گويند مگر كه آن بزرگوار تبسّم كند. روز قيامت حب آنها دين است و بغض آنها كفر است و قرب و نزديكي به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها ياد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چيزي است بعد از اسم خداي متعال. و نمازها به اسم آنان تمام مي شود ـ يعني در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهل بيت است و آخر مطلب كه در تشهد آخر گفته مي شود باز اسم اهل بيت است. گفته شده كه فرزدق به اين اشعار آمرزيده شده است و به گفتة جامي اگر اهل عالم به اين اشعار آمرزيده شوند جا دارد. زندگي امام سجاد (ع) مي دانيم زندگي اميرالمؤمنين (ع) پر تلاطم بود در نهج البلاغه مي فرمايد: صبرت وفي العين قذي وفي الحلق شجي. يعني: «صبر نمودم در مصايب نظير كسي كه خاري در چشم و استخواني در گلو داشته باشد.» ولي زندگي امام سجّاد عليه السلام از زندگي اميرالمؤمنين عليه السلام بسيار پرتلاطم تر بود. آن حضرت در بحبوحة جنگ صفين به دنيا آمد: در زمان معاويه و آن جناياتش پرورش پيدا كرده. معاويه را با كشتارهاي دسته جمعي شيعيان، با اشاعة سبّ اميرالمؤمنين در خطبه ها و بعد از نمازها ديده است. بعداً حماسة كربلا و اسارت، كه هر روزي از آن چند بار مرگ است، مجلس ابن زياد و مجلس يزيد را با اهل بيت پدرش پشت سر نهاد. قضية حره كه ننگي است بر دامن مسلمانان را مشاهده كرد. يزيد سال دوم سلطنت، شخصي را با پنج هزار لشگر به مدينه فرستاد و دستور قتل عام داد و سه روز مدينه را براي لشگريان خود مباح اعلام نمود. او شاهد قضية عبدالله بن زبير است ـ كه همة بني هاشم و من جمله محمد بن حنفيه را در شعب ابي طالب جمع نمود كه بسوزاند و چون دشمن رسيد موفق نشد ـ شاهد مروان بن حكم بود كه دشمن سرسخت اهل بيت بود. شاهد حكومت عبدالملك مروان با فرماندارش حجاج بن يوسف ثقفي است. زنداني زندان حجاج بن يوسف است كه در ميان بياباني، پنجاه هزار زنداني در آن زندان بود و دميري در حياة الحيوان مي گويد خوراك آنها دو قرصه نان بود كه بيشتر آن خاكستر بود. شاهد كشتار بيشتر از صد هزار نفر بود به جرم دوستي با اهل بيت. پنجاه و هفت سال در اين دنيا زندگي كرد ولي هر روز از آن براي آن بزرگوار قتلگاهي بود. ... |
....ن برنامه كه به مناسبت دهه فجر 91 برگزار گرديد همزمان با هفتمين روز درگذشت مرحومه بهزادكلايي بود كه بعد از مراسم آن مرحومه گلاب شويي قبور شهدا انجام شد.... |
....بر اتمام عمر زمين و خاموشي خورشيد مربوط ميشد و هريك تعابيري ارائه مي كردند. واقعا بياد ماندني شد... |
....8 تا 83 چماز تپه بدليل كم توجهي مسئولين مربوطه و شايد چشم پوشي ، توسط مالك زمين خاك برداري شده بطوري كه امروز فقط اسم آن باقيمانده است . و ازديگر آثار روستا مي توان به وجود چشمه ها و بركه ها نظير لرگ بول ، مهر علي و سنگ رو و نيزآبندان 25 هكتاري اشاره كرد آبندان روستا درفاصله ي 3 كيلومتري و در شمال روستا و در مجاورت آبندان خورشيد واقع شده است . كه در حال حاضر در آن به پرورش ماهي مشغولندو داراي منظره زيبايي جهت استراحت و ... |