وب سایت رسمی دهیاری روستای شهاب الدینشفاعت امام حسین علیه السلامخواب دیدم خواب اینکه مرده ام خواب دیدم تشنه و پژمرده ام روی من خروارها از خاک بود وای قبر من چه وحشتناک بود تامیان گور رفتم بیم گرفت قبرکن سنگ لحد را گل گرفت بالش زیر سرم از سنگ بود قبر وحشت سوت و کور و تنگ بود هرکه آمد پیش، حرفی راند و رفت سوره حمدی برایم خواند و گفت نه رفیقی نه شفیقی نه کسی تنگ بود و وحشت و دلواپسی ناگهان از ره رسیدند دو ملک دیده شد در رشک چشمانم فلک یکی گفتا برگو نام توکیست وان یکی فریاد زد رب تو کیست درمیان عمر خود کن جستجو کارهای نیک و زشت خود بگو ای که از ماموران حی داوری پس چرا سوی جهنم میبری دیگر آنجا عذرخواهی نیست بود دست و پا یم بسته در زنجیر بود غرق اندوه تالم نیل چه کار می کشیدند و مرا سوی نار ناگهان الطاف حق آغاز شد همچنان درهای رحمت باز شد مردی آمد از تبار آسمان نور پیشانی او چون کهکشان بر سرش دستمال سبزی بسته بود نور حق بر چهره اش تابیده بود در قدوم آن گزار نازنین پیش پای حضرت عشق آفرین دو ملک سر را به زیر انداختند بال خود را فرش راهش ساختند غرق حیرت داشتند این زمزمه آمده این شاه، حسین فاطمه حسین آمد مرا شرمنده کرد جوانانه به رویم خنده کرد گفت ازادش کنید این بنده را این که اینجا این چنین تنها شده کام او با تربت من واشده مادرش او را به عشقم زاده است گریه کرده بعد شیرش داده است عشق من راز و نیاز ش بوده است خاک من مهر نمازش بوده است حرمت ما را به عالم پاک داشت ارتباطی تنگ با عباس داشت بارها لعن امیه کرده است خویش را نذر رقیه کرده است در مرامم نیست او تنها شود باعث خوشحالی اعدا شود اری آری هرچه پا بسته ملک نامه اعمال او دست فلک
به امید شفاعت معصومین علیهم السلام خصوصاً ابا عبدالله الحسین |